میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان دفتر دوران ما هم بایگانی میکند راستش حرف خیلی مهمی ندارم که بزنم. بیشتر قصدم آپدیت شدن وبلاگ و البته نوشتن گزارش و جمعبندی پایان سال بود. قبل از آنکه وارد جمع بندی سال بشوم، دوست دارم به نقل قولی ارزشمند و عمیق ارجاع بدهم: http://instagram.com/p/CMVOvUrBB4K/ ما در این صد سال اخیر همچنان بر سر یک نقطه ایستادهایم: تعامل نکردن با جهان. بلد نیستیم گفتگو کنیم، بلد نیستیم…
ادامه مطلب »
دسته: در لذت تردید
مقدمه من معتقدم تقریبا همه مردم موفق جهان تنبل هستند. در واقع معتقدم اگر قرار است کسی با تلاش برابر با دیگری به نتایج بهتری دست پیدا کند، آن فرد حتما تنبل است. اساسا مبنای شکلگیری عالم هم بر افزایش بینظمی و تنبلی است. مبنای تکاملی جهان ما نیز بر مبنای تنبلی است: آنانی که در موقعیتهای تکاملی بهتری از دیگران قرار دارند، لزوما پرتلاشتر نیستند، بلکه آموختهاند با صرف انرژی کمتر نتایج بهتری بگیرند…
ادامه مطلب »
لابد از عوارض نزدیک شدن به نیمه عمر و شاید چهل سالگی باشد؛ اما این روزها بیشتر از هر چیزی به پدربزرگم و زندگی که نسل او گذراند فکر میکنم. آنها جنگ جهانی، تغییرات وسیع در حاکمیت و به تبع آن تغییرات بسیار گسترده اجتماعی را دیدند و لمس کردند. آنها یک قحطی بزرگ را با پوست و گوشت و استخوان لمس کردند. صحبت که میکرد ترجیع بند سخنانش همیشه این بود: «هیچ چیزی نداشتیم».…
ادامه مطلب »
چرا چیزی را باور نمیکنم؟ پیشنوشت: همانند همه نوشتههای این سری، این مطلب صرفا به دلیل نیاز به نوشتن به رشته تحریر در میآید و نه تنها نسخه زندگی مطلوب هیچ کسی نیست که صرفا قلمزنی و قلمفرسایی نویسندهاش میباشد. طبق عادت، تمام مطالب این نوشته در همه قسمتهای آن، صرفا حاصل تفکرات، اندیشهها و آرای آلوده به تجربه شخصی و زندگانی نویسندهاش بوده و ممکن است در تمامی بخشها «نادرست» و «غیرواقعی» باشد. نویسنده…
ادامه مطلب »
طبق معمول این سری نوشته، تمام این نوشته در مورد زندگی من است و نه اصراری بر درستی آن وجود دارد و نه درخواستی از خوانندگان برای پذیرش آن. این صرفا تجربه آموخته و آلوده به زندگی شخصی و منحصر به فردی است که نه قابلیت تعمیم به زندگی دیگران را دارد و نه شاید قابلیت تکرار در جای دیگری را داشته باشد.تجربه آلوده به زندگی در چند کشور مختلف و تفکر در اندیشههای مختلف…
ادامه مطلب »
مقدمه: این نوشته راهکار زندگی شما نیست، تعریف زندگی من است. نه اصراری برای درستی آن دارم و نه آن را دعوتنامهای برای پذیرش، نصیحت و راهکار از خوانندگان میدانم.صرفا زندگی من است و البته جز خودم هیچ کسی را به این مدل و روش زندگی تشویق و ترغیب نمیکنم. سندروم بیلیاقتی پیتر؟ معمولا در زندگی میتوان به نقطهای رسید که در آن احساس کنیم اشباع شدهایم.فکر میکنم برای همه ما چنین لحظاتی وجود داشتهاند:ماهها…
ادامه مطلب »
رنج یگانه راه سعادت انسان، جهان پیشامعاصر در ادبیات و فرهنگ ما «رنج» واژهای بسیار پسندیده است. از نابرده رنج گنج میسر نمیشود تا از رنج کشیدن آدمی حر گردد / قطره چو کشد حبس صدف در گردد، مضامین بسیاری در فرهنگ ما نمایان شدهاند. به نظر میرسد رنج در گذشته انسان، به خصوص قبل از ظهور و گسترش و شتاب گرفتن «توسعه» یک مفهوم عمیقا مقدس بودهاست. نقل قولهایی نظیر ملکوت آسمانها از…
ادامه مطلب »
اگر با دانش و تجربه امروزم «ده سال» به عقب باز میگشتم چه میشد؟ یعنی ممکن است چشمانم را ببندم و خودم را در ۲۴ سالگی ببینم؟ امکانش هست؟ شاید نیست. اما به هر حال دنیای نویسندگی و خیال پردازی که درهایش را به رویمان نبسته است. امروز چشمانم را میبندم و فکر میکنم که روز ۱۱ آبان ۱۳۸۸ است. ده سال پیش از این و من ۲۴ سالهام. تازه مدرک لیسانسم را گرفتهام و…
ادامه مطلب »
تغییر مسیر وبلاگ مدتها پیش که بحث «توسعه نیافتگی» و «توسعه پایدار» را شروع کردم، هدفم یافتن راه چاره و راهکاری بود که بالاخره بتوانیم برای رفع مشکل توسعه در ایران ارائه کنیم. مقالات و کتابها و سخنرانیهای متعدد متخصصان و گاهی نوشتههای کم مایه و کمارزشی همچون «جامعهشناسی خودمانی» (که هم اکنون با فهمی که از آمار ریاضی جان فروند و به لطف میثم مدنی عزیز یافتهام متوجه تعمیمها، سادهانگاریها و ضعفهای استدلالیاش شدهام)…
ادامه مطلب »
چند روزی است که بنا به تصمیمی، در ترک کامل شبکههای اجتماعی، پیام رسانها و تمام ابزارهای مدرن ارتباطی هستم. از اول امسال البته تصمیم داشتم روی بهرهوری و کار عمیق سرمایه بیشتری بگذارم و کار مفیدم را از ۴ ساعت به ۱۰ ساعت ارتقا دهم. در این مرحله فعلا تا ۶ ساعت توانستهام پیش بروم. فراتر از تعریف کار عمیق و ظرفیت ذهنی ۴ ساعته برای آن، من هنوز هم باور دارم که میتوان…
ادامه مطلب »
چند روز پیش لینکدین یادآوری کرد که الان دقیقا دو سال است محل کارم را عوض نکردهام. برای من این مسئله نوعی رکورد محسوب میشود. هر چند سالهای سال در مشاغلی مانند فریلسنری ترجمه و محتوا مشغول بودم، اما اولین بار است که در یک شغل توانستهام به دو سالگی برسم. به همین مناسبت تصمیم گرفتم اندکی از وضعیت کاری امروز و چشمانداز آیندهام بنویسم. و البته لازم به ذکر نیست که نوشتن این مطالب…
ادامه مطلب »
مدتهای مدیدی است که سعی میکنم نوشتن در وبلاگ را به زمانی موکول کنم که واقعا حرفی برای گفتن وجود داشته باشد. حالا هم اگر چیزی مینویسم، غیر از برطرف کردن «نیاز به نوشتن» برای رفع ابهام از مسئلهای است که ذهنم را درگیر خودش ساخته است و نوشتن تا حد زیادی برایم آرامشبخش است. مدتهاست که احساس میکنم اگر رسالتی برای نوشتن در حوزه توسعه پایدار دارم، صرفا زمانی است که مطلبی به صورت…
ادامه مطلب »
من مطلقا وارد چالش نمیشوم. مطلقا دوست ندارم افسار افکارم را به دست دیگری بدهم که حتی نمیدانم چرا چالشی را شروع میکند. اخیرا هم میبینم که افراد تصاویر ده سال گذشتهشان را به اشتراک گذاشتهاند. فارغ از فکری که پشت این چالش است (و احتمالا راهاندازی یک الگوریتم یادگیری عمیق و پردازش تصویر چهره باشد) - و چه فکر هوشمندانهای هم بودهاست - پستی از شاهین کلانتری عزیز دیدم که باعث شد برای نوشتن…
ادامه مطلب »
قبلا به بهانههای مختلفی در جاهای مختلف نوشتهام و گفتهام و شاید هم بیشتر شنیدهام که بدون تجربۀ واقعی مدیریت، نباید به سمت یادگیری آن رفت. قبلا به بهانههای مختلفی در جاهای مختلف روی این نکته تأکید کردهام که کُشندهترین مشکل در هر سیستمی همیشه این است که «راهکار» مشکل را پیش ببرد. برای بسیاری از شما که خوانندگان و میهمانان و در واقع صاحب خانههای اصلی این خانۀ دیجیتال هستید، کم و بیش داستان…
ادامه مطلب »
مکرر در این وبلاگ من از «توسعۀ پایدار» صحبت کردهام. مکرر تأکید کردهام که چه چیزهایی توسعۀ پایدار نیست و توسعه چه پروسهای را باید طی کند. بارها و بارها در لزوم اهمیت «نسل» برای توسعهیافتگی سخن گفتهام. این روزها که بحرانهای اقتصادی که تا پیش از این «زیر پوست اقتصاد» ایران در حال خزیدن بودند، سر برآوردهاند و دندانهای تیزشان را نشان میدهند، بازار بحث و تحلیل و صحبت از «توسعهنیافتگی» و پیشنهاد «راهکار»…
ادامه مطلب »
سایمون سینک را از سخنرانی معروفش که در سراسر اینترنت دست به دست میشود شناختم. (اولین بار توسط پویا برایم ارسال شد و بعدها پیمان آن را درIGTV اینستاگرامش آپلود کرد.) قبل از آن نمیدانستم کیست. بعدها رفتم و نامش را گوگل کردم و متوجه شدم چندین جلد کتاب به چاپ رسانیدهاست و برخی از آنها به فارسی ترجمه شدهاند. در سفر اخیرم فرصتی شد تا سری به باغ کتاب تهران بزنم و در آنجا…
ادامه مطلب »
سعید فعله گری، از دوستان نزدیک من است. قبل از عید سعید سؤالاتی در مورد وبلاگش از من پرسید که تا حدی دغدغۀ خود من هم بودهاند. ابتدا برویم سراغ حرفهای سعید: در مورد شبکهسازی چند سوالی داشتم و امیدوارم که هر موقع وقتکردی و فرصتداشتی ، پاسخاش را برایم بنویسی . ۱)مهمترین ایرادات من در وبلاگ چیست که باعث میشود با مخاطب رابطهای پایدار نداشته باشم؟ ۲)چگونه باید خودم را معرفی کنم که بتوانم…
ادامه مطلب »
مرگ اگر روزی به سراغم بیاید اگر قرار باشد مانند رفیقم بی خبر از میان شما بروم اگر قرار باشد روزی که خورشید طلوع می کند دیگر صدای نفس های من نیاید اگر قرار باشد روزی که صبح با نام عشق آغاز می شود چشمانم را بسته باشم آن روز احتمالا برای من زیباترین و دوست داشتنی ترین روزی باشد که بتوانم آرزویش را کنم. آن روز زیباترین ساعت ها و ثانیه هایی است که…
ادامه مطلب »
دردنامه توسعه *** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن صرفا بیانگر نظرات، آموخته ها، اندیشه ها و تجربیات شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن است در همه بخش های آن حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، با اعتقاد تردیدآمیزش به مرگ مؤلف، مسئولیت این نوشته در آینده را نمی پذیرد. این نوشته جز برای نقدهای آینده خود نویسنده، قابلیت ارجاع به عنوان…
ادامه مطلب »
در نقد گردهمایی "توسعه مهارت های فردی" – مرداد ۹۶، متمم چند نکته برای داشتن تصویری بهتر از آنچه که میخواهم در این جا ترسیم کنم، لطفا پیش از خواندن این نوشته، نوشته پیشین این وبلاگ با عنوان "در ستایش نقد" و هم چنین مقاله مفید دکتر سریع القلم با عنوان "سی ویژگی نقد کردن" را مطالعه فرمایید. از آنچه نوشته شده است، مشخصا میدانیم که «نقد» چه چیزهایی نیست و تلاش مضاعفی در تدوین…
ادامه مطلب »
چرا کتاب نمی خوانیم؟ پیش در آمدی بر در نقد خویشتن اگر به «موضوعات نگارش برای هفته های آینده» این وبلاگ نگاهی بیندازید، قرار است در مورد «دلایل کتاب نخواندن» که در وبلاگ پیشین آن را مورد بررسی قرار داده بودم، نوشته خود را مورد نقد و بررسی قرار دهم. در این میان اما متوجه شدم «میثم مدنی» در وبلاگش مطالب بسیار جذاب و آموزنده ای در این رابطه منتشر می کند و "نقشه راه"…
ادامه مطلب »
درباره شغل جدید درباره شغل جدیدی که تا ده سال گذشته اصلا نمی دانستم چیست و الان در آن مشغول به کارم. این نوشته در مورد شغل جدید و درد دل های همراه آن است که نمی شد آن ها را ننویسم. امیدوارم خواندن آن ها فراتر از ایجاد ملال، بتواند آنچه مدنظرم است را تا حدی به شما منتقل کند. قبلا فکر نمیکردم بخواهم روزی «شغل خودم» را خودم تا حد زیادی تغییر دهم،…
ادامه مطلب »
متن سنگ قبر من چگونه باید باشد؟ در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن اگر همین امروز این سؤال را از خودم بپرسم، اگر فرض کنم که زندگی من با پایان گرفتن این نوشته غروب می کند، روی سنگ قبرم چه می نویسم؟ اگر زندگی فقط فاصله بین علائم زیر باشد، آن وقت چگونه زیستنم را در یک پاراگراف باید خلاصه کنم؟ ۱۳۶۵ / …
ادامه مطلب »
مدل های مضر همه مدل ها غلط اند، برخی از آن ها برای یادگیری مفیدند، اما برخی مدل ها برای درک حقیقت، "مضر" هستند. All Models are wrong. Some of them are useful. Some others indeed are “harmful”. Nassim Nicholas Taleb. The Black Swan. در تفکر مدلی و مدل ذهنی و به طور کلی در تمامی مباحث علمی که در مورد مدل کردن می دانیم، عبارت «همه مدل ها غلط اند، برخی از آن ها…
ادامه مطلب »
رفتارهای بشری - در نقد خویشتن رفتار چیست؟ "رفتار آیینه ای است که هر کس خودش را در آن می نمایاند." گوته در وبلاگ پیشین اشاره کردم که رفتار بشری نمونه پیچیده ای از برهم کُنش مؤلفه های فیزیولوژیکی، آموخته ها، تجربه ها، تحلیل و پاسخ به واکنش های طرف مقابل و احساسات مختلف است که در قالب گفتار، اندیشه یا عمل خودش را می نمایاند. اما آیا میتوان گفت کُدهای اخلاقی از پیش تعیین شده…
ادامه مطلب »
اصالت آموختن در چیست؟ آموختن به چه معناست؟ تجربه آموختن اصیل مریم جان، همانند راهپیمایی با چشمان بسته در شوره زار با پاهای برهنه است. غوطه ور شدن میان داده ها و مسیرهای تازه و عطشی که با آن شور نمکزار فرو نمی نشیند. اما چه چیزی قرار است تو را در این راه پیش ببرد؟ به سمت و سویی که با چشمان بسته و پاهای رنجور به سلامت از آن رد شوی و…
ادامه مطلب »
قبلا در «نقد نوشته من در برکسیت» اشاره ای به «جمهوری ملون ها» داشته ام. ملون لقبی است که در فرانسه به مهاجرین نسل دوم و وسوم آفریقایی داده می شود. عمده این افراد عرب های مراکشی و الجزایری و مصری اند. چپ مامی از جمله افرادی است که در این میان از دیدگاه های نژادپرستانه و ضد تکثر فرانسوی ها آزرده شده است. در این ترانه که به زبان های عربی و فرانسوی اجرا…
ادامه مطلب »
تکامل نمی آموزد، از بین میبرد Evolution doesn't teach, But Destroys Nicholas Nassim Taleb, The Black Swan تکامل نمی آموزد، از بین میبرد یا به قولی «نوسان می کند، ولی غرق نمی شود» *** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن، صرفا بیانگر نظرات، اندیشه ها و تجربه های شخصی نویسنده اش می باشد و "با افتخار" ممکن است مملو از کژتابی، کج فهمی و اشتباه بوده باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد…
ادامه مطلب »
در تقدیر از دوستان در راز تقدیر تقدیر نکردن از محبت، برای من به اندازه نادیده گرفتن و نفهمیدنش سخت است. روزی که متمم امکان دیدن «کسانی که به شما بیشترین امتیاز را داده اند را فراهم کرد» متوجه شدم برخی از دوستان به من لطف بیش از اندازه داشته اند. حمایت و پیغام ها و لطف بی شمار و بی کران آن ها باعث شد یادم بیاید که تا چه اندازه برای تقدیر کردن…
ادامه مطلب »
تصمیم گیری بزرگترین لذت زندگی ماست. امروز پس از مدت های مدید که در پست سازمانی ام، شغلی که اساسا بر مبنای «تصمیم گیری» بنا شده است، قدرت تصمیم از سوی هیئت مدیره نداشتم، پس از مدت ها سبک و سنگین کردن و البته با علم به «فوبیای تصمیم گیری» متن استعفای خود را نوشته و تقدیم هیئت مدیره کردم. از آنجا به بعد حتی یک لحظه هم در سازمان نایستادم. نمیدانم چرا، ولی این…
ادامه مطلب »