طبق معمول این سری نوشته، تمام این نوشته در مورد زندگی من است و نه اصراری بر درستی آن وجود دارد و نه درخواستی از خوانندگان برای پذیرش آن.
این صرفا تجربه آموخته و آلوده به زندگی شخصی و منحصر به فردی است که نه قابلیت تعمیم به زندگی دیگران را دارد و نه شاید قابلیت تکرار در جای دیگری را داشته باشد.
تجربه آلوده به زندگی در چند کشور مختلف و تفکر در اندیشههای مختلف اندیشمندان مختلف جهان، همیشه همراه سوگیری شناختی است.
پرسش آزار دهنده
مهمترین و آزاردهندهترین پرسش پس از این که رنج بردن را به عنوان روش زندگی انتخاب میکنیم، «فلسفۀ رنج » است.
برای چه رنج میبریم؟
پاسخهای بسیار زیادی برای چرایی رنج بردن وجود دارند. هر چند معتقدم تمام آدمها برای رسیدن به اهدافشان، حتی اگر خودشان هم نخواهند بپذیرند، به نوعی با رنج بردن درگیرند.
حتی کمتحملترین انسانها هم برای شادکامی از موفقیت به نوعی رنج میبرند، ولو اینکه این رنج بردن حتی مدت زمان بسیار کوتاهی نظیر چند دقیقه کوتاه در انتظار غذا در یک اغذیه فروشی فست فودی بودهباشد.
به هر صورت احساس میکنم «رنج» یک مفهوم جهانی و عام باشد و صرفا تفاوت ما در «کیفیت پذیرش» و در واقع «کیفیت درجات پذیرش» آن باشد.
فلسفه رنج من
چرا قرار است رنجهای بسیار بر خود هموار کنم؟ مگر در زندگی دنبال چه چیزی هستم که فکر میکنم بدون رنج بردن حاصل نمیشود؟
چه ارزشهایی پشت رنج کشیدن من وجود دارند؟
اساسا رنج برای رنج مفهوم خاصی ندارد. من رنج میبرم برای اهداف مهمی که دارم.
خوشحالم که این اهداف هم «طولانی مدت» (سیستمی) هستند و هم بر ارزشهای یک جامعه سالم منطبقاند، هم واقعی و قابل دستیابی هستند و هم قابلیت کنترل و اندازه گیری و شاخصبندی را دارند.
در نهایت بهترین بخش آن این است که ارزشهای من کاملا «درونی» هستند.
مطلقا هیچ کدام از این ارزشها با شاخصهای بیرونی و مقایسه با دیگران یا وابسته به رفتارهای دیگران نیستند. (اصل دوم فلسفه رواقیگری – روی چیزهایی که کنترل نداری، زمان نگذار)
واقعیت زندگی من
زمان مانند سایر منابع از جمله ثروت روابط کاری، تخصص و ثروت مالی، توجه و تاثیر، بسیار محدود است.
بنابراین غیر از اهدافی که پشت آنها ارزشهای من نهفته است، هیچ هدف دیگری ارزش پیگیری ندارد.
مانیفست ارزشهای من
۱- اکتشاف
من همیشه و همهجا یک کاشفم. کاشف حقیقت زندگی، رنج، محدودیتهای ذهنی خودم، جهان درونی و جهان پیرامونیام.
تمام تلاشهای من از ۱۲ سالگی که شروع به کتابخوانی مستمر و فهم جهان کردهام، تا حضور در دوره دکترا و قبلترش دورههای تخصصی در هلند و تهران و مشهد، زندگی در میان نظامیان و سفرهای کمپینگ در طبیعت از کانال اکتشاف گذشته است.
متریک و معیار اندازهگیری
رضایت درونی و حس بسیار خوبی که بعد از کشف درونم حاصل میشود. به قولی آن «Aha Moment»
نتیجه در زندگی
این ارزش باعث میشود من در تمام زندگیام همیشه تمام مرزهای موجود را بشکنم: مرز و محدودیت ضعف من در فهم ریاضیات، محدودیت و مرز من در میزان مطالعه، نوشتن، یادگیری مهارتهای جدید و …
در واقع این ارزش «شور زندگی» من است.
کشف روشی به نام «بوم استراتژی محتوا»، نوشتن و کار روی بحث جنبههای ادراکی محتوا «اقتصاد تاثیر» و عطش من برای کار روی مدل «اسکیلآپ کارخانه دیجیتال مکنزی» و ساختن «Content Engine» از جمله دستاوردهای مهم این ارزش من بودهاند.
ترجمه به رنج
رنج ساعتهای طولانی کار، مطالعه، مدیتیشن و تفکر متمرکز
۲- صداقت
برای من صداقت یک ارزش و اصل مهم است.
صداقت در طرف شدن با خود تا صداقت در رفتار.
هیچ وقت و حتی به قیمت عقب افتادن و از دست دادن، حاضر نیستم صداقتم را زیر پا بگذارم.
موارد متعددی هم از نتیجه اجتماعی که در اثر صداقت ضربه خورده ام در کارنامه زندگیام دارم، اما هنوز صداقت مهمترین اصل زندگی اجتماعی من است.
متریک و معیار اندازهگیری
رضایت درونی و البته تا حدی حفظ طولانی مدت روابط کاری و دوستانه با دیگران. چون مطمئنم صداقت برای همگان کالای ارزشمندی است.
نتیجه در زندگی
با خود صادق بودن باعث میشود ضعفها و مشکلات خودم را بهتر بپذیرم و آنها را در برنامه طولانی مدتم برای زندگی بگنجانم.
پایداری روابط دوستی و کاری و ارتباطات بیرونی من همه دستاورد این ارزش من بودهاند.
ترجمه به رنج
تدوین برنامه منظم توسعه فردی و پایبندی دائمی و طولانی مدت به آن
۳- نوشتن
نوشتن روش مهمی برای ارتباط با خودم و جهان اطرافم بودهاست. نوشتن ترجمه تمام واکنشهای بیوشیمیایی مغزی و تفسیر آن با الگوریتم زبان و تفکر و روی کاغذ آوردن آنها است.
اصیلترین و مهمترین فعالیت من برای تفکر، تمرکز، اکتشاف و ادراک جهان از مجرای نویسندگی گذشته است.
متریک و معیار اندازهگیری
حس عالی خواندن نوشتههای خود و دیدن مسیر بهبود آنها در طول زمان و دوپامین بالایی که بعد از نوشتن در مغزم جاری میشود.
و البته نتایج مهمی که به بار آورده است.
نتیجه در زندگی
هیچ وقت هیچ حرفی را نگفته نداشتهام. مسیر کاری امروزم، ثروت بیکران ارتباطات کاری و دوستانه و تمام چیزهایی که به آنها رسیدهام با نوشتن حاصل شدهاست.
ترجمه به رنج
برای نوشتن «مطالعه طولانی و متمرکز» مهمترین اصل است. بنابراین نخستین فعالیت من بعد از بیداری شامل مطالعه طولانی (گاهی تا ۲ ساعت) قبل از شروع هر فعالیت دیگری است.
۴- قدردانی
من یکبار قرار است زندگی کنم و این زندگی حتما با محدودیت منابع همراه است. محدودیت منابعی که با توان ذهن و کار و روابطم به دست آوردهام.
بنابراین من قدردان همه چیزهایی هستم که دارم.
این که بلدم بنویسم، احساسم را به خوبی بیان کنم، صدایم را برای شعرخوانی ضبط کنم و از زندگی که دارم لذت ببرم.
متریک و معیار اندازهگیری
حس رضایت درونی
نتیجه در زندگی
رضایتمندی از تماشای غروب، از صحبت کردن و آشنا شدن با افراد جدید، از وقت گذاشتن دائمی برای غذا دادن به کلاغها و گنجشکها و گربههای محل کار، از لمس طبیعت و در نهایت از زندگی.
ترجمه به رنج
در زندگی من قدردانی گاهی موجب سوء برداشت دیگران میشود، از آن ناراحت میشوم، اما قدردانی ام را ادامه میدهم.
۵- سلامتی
دوست دارم زندگی سالمی داشته باشم و با بدنم مهربان باشم. دوست دارم حس خوب سلامتی را همیشه قدردان باشم و صادقانه از سلامت بدنم مطمئن باشم.
متریک و معیار اندازهگیری
شاخصهای مختلف نظیر چربی، فعالیت قلبی و عروقی، میزان توده عضلانی نسبت به وزن، وزن و …
نتیجه در زندگی
شاداب و پرانرژی و پرتوان میتوانم بنویسم، بخوانم، بخندم، قدردان زندگی باشم و لذت ببرم.
ترجمه به رنج
هر غذایی را نخوردن، انتخاب مواد غذایی سالم، کمتر فرآوری شده، بیشتر بخارپز شده، کم نمک، کمشکر، ورزش و نرمش دائمی، دوش آب سرد و تمرین تنفس روزانه
۶- بیاعتنایی و سکوت
قبلاً آدم پرحرفی بودم. از آن دسته پرحرفهایی که به محض اتمام اطلاعاتشان به «مزخرفگویی» روی میآورند. اگر در جمعی به من توجه نمیشد، به هر طریقی از طریق صدا، توجه دیگران را به خود جلب میکردم.
امروز یاد گرفتهام که اساسا اولا به دیدگاه و قضاوت دیگران بیاعتنا باشم و ثانیا تا زمانی که از من نظرخواهی نشدهاست، در هیچ موردی سخن نگویم.
اگر حرف مهمی داشته باشم مینویسم، فارغ از اینکه این نوشته را چه کسی میخواند و اصلا میخواند یا نه.
به قضاوتهای دیگران بیاعتنا هستم، چرا که اگر روش درستش را بلد بودند، اصلا برای راهنمایی من «زمان» نداشتند.
من راهی را میروم که منطبق بر ارزشهای من است، ارزشهایی که برای دیگران شاید اصلا قابل لمس و قابل فهم نیستند.
متریک و معیار اندازه گیری
حس رضایت و قدردانی درونی بعد از رفتار
نتیجه در زندگی
زندگی متمرکزتر، شادتر و آسانتری دارم. بیشتر اوقات کمگویی و گزیدهگویی سخن را ارزشمند میکند.
ترجمه به رنج
سالها با حس و فشاری که برای سخن گفتن داشتم جنگیدهام و هنوز هم در حال محدود کردن و کنترل کردن خودم هستم. چه با اهدای زمان و منابع مالیام برای جلسات تراپی و درمان باشد، چه با مدیتیشن، چه با الزام خودم به روزه سکوت ۲۰ روزه و صحبت نکردن با هیچ کس به مدت ۲۰ روز.
پینوشت
اینها ارزشهای من هستند. ارزشهایی که زندگی من بر مبنای آنها چیده شده و به پیش میرود. درست هستند؟ نمیدانم و البته اهمیتی هم ندارد، تا زمانی که درونم حس خوب و رضایتمندی ایجاد میکنند، دنبالشان میکنم.
نوشتههای سری رنج
عالی بود
عالی. خیلی وقت بود از وبلاگت مطلبی نخونده بودم. خوب کاری کردی توی ایمیل چهارشنبه لینک گذاشتی که بیام این مطلب عالی رو بخونم.
سلام.
سعی میکنم هیچ کدوم از نوشته هاتو از دست ندم.
استفاده میکنم و لذت میبرم.