بیماری هلندی چیست؟
بیماری هلندی وضعیتی در اقتصاد است که در آن به دلیل استفادۀ گسترده از منابع زیرزمینی، ارزش واقعی نرخ ارز افزایش مییابد. در این حالت بخشهای صنعت و کشاورزی قادر به رقابت نبوده و کمکم تضعیف میشوند.
در نتیجه رفتهرفته ثروت انباشتهشده از محل فروش منابع طبیعی (خام یا فرآورده) در بخشهای غیرقابل مبادله نظیر مسکن، بخشهای پرارزش نظیر فلزات گرانبها (از جمله طلا) و خود ارز تجمع مییابد.
این وضعیت در نهایت توسعۀ کشور را با ترمزی شدید و جدی مواجه میکند.
نفرین منابع چیست؟
نفرین منابع در سادهترین تعریف «تناقض میان منابع طبیعی» و «توسعهیافتگی» است.
یعنی کشوری که دارای منابع طبیعی فراوانی است، قادر به استفادۀ صحیح از آن در راستای توسعهیافتگی خودش نیست. این پدیده را نخستین بار Richard Auty در سال ۱۹۹۳ شرح داده شدهاست. اوتی این مفهوم را برای توضیح علت توسعهنیافتگی کشورهای صادرکنندۀ نفت به کار بردهاست.
نفرین منابع به دلایل بسیار گستردهای صورت میپذیرد.
به سبک کتاب «بیماری هلندی در اقتصاد ایران» مایلم در همین ابتدا این پرسش را مطرح کنم:
«آیا بیماری هلندی باعث بروز نشانههایی در اقتصاد ایران شدهاست یا اقتصاد ایران به دلایلی نشانههای بیماری هلندی را نشان میدهد؟»
به سیاق این وبلاگ مایلم چنین سؤال کنم: «آیا ما با یک مشکل مواجه بودهایم و نام مشکل را بیماری هلندی گذاشتهایم، یا فقط یک مشکل به نام بیماری هلندی میشناسیم و قصد داریم مشکل اقتصادمان را به آن شبیه کنیم؟»
به بیان دیگر «آیا راهکار مشکل را پیش میبرد؟»
نخست به تعریف بیماری هلندی باز میگردیم.
در این تعریف اذعان میشود افزایش درآمدهای ناشی از فروش (خام فروشی) منابع طبیعی، در نهایت به تضعیف بخشهای قابل مبادله اعم از صنعت و کشاورزی و تقویت بخش غیرقابل مبادله (مسکن) میگردد.
در نتیجۀ این بیماری «صنعت» و به طور خاصتر «تولید» به سرعت سقوط کرده و از بین میرود.
(برای مثال میتوان به بستهشدن کارخانجات تولیدی نظیر «ارج» در ایران اشاره کرد.)
در نتیجۀ بروز این بیماری تمایل به سرمایهگذاری در بخش «صنعت و تولید» کاهش یافته و بیشتر سرمایه در گردش به سمت «ارز، طلا و مسکن» حرکت میکند. (اتفاقی که همین امروز هم در حال رخداد است.)
به عبارت سادهتر آیندۀ نامعلوم یا محکوم به شکست بخش تولیدی، باعث میشود افراد جامعه برای سرمایهگذاری در بخش طلا و ارز و مسکن تمایل بیشتری پیدا کنند تا حداقل «سرمایهشان» حفظ شود.
برای درمان بیماری هلندی چه باید کرد؟
پاسخ این سؤال در کتاب «بیماری هلندی در اقتصاد ایران» (ناصر شمس قارنه و رضا منوچهری راد) به خوبی داده شدهاست.
استراتژیهای مختلفی میتوان برای درمان یافت. از جمله انضباط مالی دولت، تأسیس صندوق ذخیرۀ ارزی و رعایت عدالت بیننسلی برای استفاده از درآمدهای حاصل از منابع نفتی.
اما همۀ این استدلالها در جایی میلنگند. (طبعا این نظر شخصی من است و من از دیدگاه توسعه پایدار به داستان مینگرم.)
جایی که این استدلالها و استراتژیها میلنگند در «قائل شدن پررنگترین نقش در اقتصاد به دولت» است.
در کشور ما نه تنها در دوران زمامداری حاکمیت کنونی که همیشه «نهاد» قدرتمندی خارج از دولت وجود داشتهاست که با پیوندهای بسیار زیادی به «قدرت» وصل بودهاست.
این نهاد قدرتمند همیشه توانایی کار اقتصادی را داشته است و خواهد داشت.
یک نمونه از چنین چیزی را میتوان در پدیدۀ «آقازادگی» در اقتصاد ایران مشاهده کرد.
قدرتی که بیحد و حصر و بدون نظارت دقیق و موازی با دولت به کار اقتصادی در ابعاد کلان مشغول است.
قدرتی که سرخود هر آنچه میخواهد و نه آنچه لزوما مورد نیاز است یا در برنامۀ توسعۀ کشور منظور شدهاست، «وارد» میکند، ترخیص میکند، تعرفههای وارداتی را دور میزند و به صورت کامل «نظم بازار» را بر هم میریزد.
حتی اگر فرض کنیم که دولت انضباط مالی دقیقی در پیش بگیرد، بانک مرکزی از چاپ پول خودداری کند و به سمت کاهش ارزش پول ملی گام بردارد و تورم را مهار کند، باز هم قدرتهای ثانویه و موازی بسیاری هستند که مانع کامل اجرای سیاستهای پولی و مالی شوند.
شق دوم در استراتژی «صندوق ذخیرۀ درآمد نفت» است.
در این حالت فرض میشود که درآمدهای حاصل از فروش نفت در صندوقی در بانک مرکزی ذخیره شده و وارد اقتصاد نشوند.
این حالت برای رعایت عدالت بیننسلی و همچنین مواردی نظیر کسورات صندوقهای بازنشستگی به کار میآید (تجربۀ نروژ و استونی)
این گردش مالی اما در درون بانک مرکزی قفل شده و به اقتصاد وارد نمیشود.
یکی از راههای مهم درمان بیماری هلندی هم پیشگیری از ورود درآمد حاصل از فروش نفت به اقتصاد ملی است.
مسئله اما در ساختار «فسادپذیر» کشور است که ورود درآمد به صندوق ذخیرۀ نفتی آینده، طعمۀ مناسبی برای اختلاس و سوء استفاده در اختیار خواص قدرتمند میگذارد.
آنچه این کتاب به آن نمیپردازد یا از کنارش به سادگی عبور میکند مسئلهای به نام «فساد سیستماتیک» در ساختار اقتصادی ماست.
ما راه دررو بسیار وسیعی برای درآمدهای بادآورده داریم.
متأسفانهتر اینکه این دو مورد یعنی «بیماری هلندی» و «فساد سیستماتیک» شیرۀ جان اقتصاد کشور و در نتیجه «توسعۀ پایدار» را به طور کامل میمکند و آن را چنان تضعیف میکنند که بعدها اصلا نتوان به رویش و شکوفایی آن اندیشید.
باری آنچه در ایران مشاهده میکنیم، بیماری هلندی است. شواهد و قرائن بسیار دقیقی (حداقل هشت برهان) در این کتاب معرفی میشوند که برای اطلاع از آنها، اگر حوصلۀ خواندن متنی در حوزۀ اقتصاد را داشتید، بسیار مفید خواهد بود.
من همچنان اما معتقدم نفرین منابع در کشور ما فقط به خود منابع بستگی ندارد. ما صرفا دچار «سوء مدیریت» در سطح کلان و بیبرنامگی برای توسعه پایدار هستیم.
دلیل این امر ساده است: زمانی که میگوییم به «نفرین منابع دچار شدهایم» چنین به نظر میرسد که «هر» کشوری که منابع طبیعی دارد، هرگز توسعه نخواهد یافت.
در حالی که در این میان استثناهایی وجود دارند: نروژ و استونی.
هم منابع طبیعی دارند و هم بسیار پیشرفتهاند.
به واقع «نفرین منابع» به نوعی فرار از مسئولیت اجتماعی خودمان در قبال توسعهنیافتگی است. نوعی گریز به سمت یک عمل سادهسازی شده: «نگذاشتند که پیشرفت کنیم.»
من همواره در این میان به این پاسخ میرسم: «نگذاشتند یا نخواستیم؟»
آیا به نفرین منابع دچار شدهایم؟ | مرگ توسعه در ایران
صحبتهای شما درسته ولی نکته اینه که مواردی که اشاره کردید، از موضوع نفرین منابع طبیعی و بیماری هلندی چیز جدایی نیست!
یعنی تمام مواردی که شما استدلال کردید که خارج از بیماری هلندی و نفرین منابع طبیعی به جان اقتصاد ایران افتاده، خودشون از عواملی هستن که بیماری هلندی و نفرین منابع طبیعی رو شکل میدن.
مثل سوء مدیریت.
در اقتصاد کلاسیک ما میخونیم که منابع طبیعی یه موهبت هستند و باعث شکوفایی اقتصاد یه کشور میشه. اما در اقتصاد نوین میخونیم زمانی منابع طبیعی باعث شکوفایی هست و یه موهبته، که همراه با مدیریت صحیح و اقتصاد شفاف باشه. اگر سوء مدیریت و فساد اقتصادی کنارش باشه، این منابع طبیعی به جای یه موهبت تبدیل به نفرین میشه که بهش میگن نفرین منابع طبیعی.
پس صحبتهای شما چیزی جدا از نفرین منابع طبیعی و بیماری هلندی نیست و دقیقا بخش اصلی همین موضوعاته.
به همین دلیل اشتباهه اگه بگیم که ما در ایران چیزی فقط شبیه به بیماری هلندی داریم چون فساد و سوء مدیریت هم در اقتصاد ایران هست. درستتره که بگیم ما دقیقا دچار بیماری هلندی و نفرین منابع طبیعی هستیم چون این فساد و سوء مدیریتی که اشاره کردید بهش، چیزی خارج از بیماری هلندی و نفرین منابع طبیعی نیست. بدنهی اصلی خود موضوعاته.