مقدمه این روزها فضای دیجیتال پر از این مسئله است: دانشگاه بروم یا نروم؟ درس بخوانم یا بروم دنبال کارآفرینی؟ بالاخره کدام یک؟ من البته پراکنده در این مورد چیزهایی نوشتهبودم. از جمله این دو نوشته که در یکی از «لزوم دفاع تمامقد از آموزش عالی در ایران» گفتهام و در دیگری از «در رثای اژدهاکشی» و «جایگزینی عملگرایی صرف به جای تئوریپردازی» https://moshirfar.com/iranian-academy/ https://moshirfar.com/theory-vs-practice/ آنچه امروز اینجا مینویسم هم به نوعی جمعبندی مطالب گذشته…
ادامه مطلب »
دسته: گفتگو با دوستان
رفیق جانممدت هاست از شنیدن صدایت و دیدن رویت محرومم. خودت میگفتی آدمیزاد موجودی است که در گذر زمان به همه نبودها عادت میکند و کمکم یادش میرود کجا بوده و چه میکردهاست. حقیقتا این نقص دامنگیر انسانی، شاید تمام تحفۀ ما از زندگی باشد. این که ساعتی پس از ما دنیا دیگر اصلا یادش نیاید که من و تو که بودهایم. هر چند هم اکنون که بیش از دو سال است زیر خاک خفتهای،…
ادامه مطلب »
توسعۀ پایدار چه ارتباطی با اخلاق دارد؟ چه زیرساختهای اخلاقی برای توسعهیافتگی مورد نیاز است؟ کارکردهای اخلاقی چگونه به توسعهیافتگی میرسند؟ پیشنوشت:این نوشته ماحصل یک بحث دونفره بین من و پویا شیخحسنی در باب توسعه است. البته نوشتن این متن بیشتر از سه ماه به طول انجامیدهاست و دائم در حال سبک-سنگین کردندشان بودهام. آنچه در ادامه میخوانید بر خلاف بیشتر نوشتههای این وبلاگ که در آنها همواره بر مستدل بودن و مستند بودن بحثهای…
ادامه مطلب »
پژوهشگران چگونه زندگی میکنند؟ سبک زندگی یک پژوهشگر چگونه است؟ این سؤالی است که پریسا حسینی ماهها پیش از من پرسید. سؤالی که نه تنها برایم سنگین بود، تا حدی هم به دلیل اهمالکاری نوشتن از آن به تعویق افتادهبود. همۀ دلایل ننوشتن البته به اهمالکاری من مربوط نبودند. باید فرصتی برای خودم فراهم میکردم تا به زندگی و جزئیات زندگیام در دورانی که خودم را «پژوهشگر» خطاب میکردم باز گردم. ابتدا صحبتهای پریسا را…
ادامه مطلب »
توسعه چهرهای تماما زنانه دارد آنچه در این نوشته میخوانید مطابق معمول این وبلاگ نظرات، اندیشهها و برداشتهای شخصی نویسندهاش هستند و نویسنده در تمامی بخشهای این متن با اعتقاد تردیدآمیز به «مرگ مؤلف» این مطلب را نوشتهاست. بدیهی است این نوشتهها برای فهم بهتر مسئلهی توسعه نگاشته میشوند و قابلیت ارجاع به عنوان رفرنس را ندارند. نقش زنان در توسعهی پایدار چیست؟ این کمابیش عنوان سؤالی بود که دیرزمانی «معصومه شیخمرادی» از من پرسیدهبود.…
ادامه مطلب »
سعید فعله گری، از دوستان نزدیک من است. قبل از عید سعید سؤالاتی در مورد وبلاگش از من پرسید که تا حدی دغدغۀ خود من هم بودهاند. ابتدا برویم سراغ حرفهای سعید: در مورد شبکهسازی چند سوالی داشتم و امیدوارم که هر موقع وقتکردی و فرصتداشتی ، پاسخاش را برایم بنویسی . ۱)مهمترین ایرادات من در وبلاگ چیست که باعث میشود با مخاطب رابطهای پایدار نداشته باشم؟ ۲)چگونه باید خودم را معرفی کنم که بتوانم…
ادامه مطلب »
توجه : این نوشته بسیار طولانی و بالغ بر ۱۲ هزار کلمه (سی صفحه) است. هر چند توصیه من استفاده از نسخه PDF آن برای راحت تر ارتباط برقرار کردن است، اما دوست دارم ویدئوها و لینک های بسیاری را که جهت کمک به فهم بهتر آن درج کرده ام را حتما ملاحظه بفرمایید. آیا کشور ما عقب مانده است؟ در گفتگو با الهام الهام از دوستان قدیمی من است که هم اکنون به تدریس…
ادامه مطلب »
به جای مقدمه درباره یادگیری کریستالی مطالب بسیار زیادی نوشته شده است. حداقل میتوانید چند صد پاسخ در زیر تمرین مربوط به آن در متمم ببینید. به نظرم آن فایل صوتی هنوز آن قدر شفاف و گویا و کامل است که ارائه هرگونه توضیح بیشتر در زمینه یادگیری کریستالی بی مورد باشد. به هر حال، آن چه در این نوشته می یابید، تنها بیان تجربیات و آموخته ها و ترسیم کریستال های یادگیری من است…
ادامه مطلب »
متأخره برای قوانین کاری من پیش نوشت: این نوشته فقط آغاز و ورودی برای بحث با دوستان است. آیا ایجاد تغییر در محیط کاری ضرورت دارد؟ چگونه در محیط کاری تغییر ایجاد کنیم؟ ابتدا اجازه بدهید از صفحه قوانین کاری من قانون اول را با همدیگر مرور کنیم: قانون اول) در محیط های کاری، به محض وارد شدن «تغییر» ایجاد نکنیم. حتی اگر این تغییر قرار است در چینش میز و صندلی و کشوهای میزمان باشد.…
ادامه مطلب »
اصالت آموختن در چیست؟ آموختن به چه معناست؟ تجربه آموختن اصیل مریم جان، همانند راهپیمایی با چشمان بسته در شوره زار با پاهای برهنه است. غوطه ور شدن میان داده ها و مسیرهای تازه و عطشی که با آن شور نمکزار فرو نمی نشیند. اما چه چیزی قرار است تو را در این راه پیش ببرد؟ به سمت و سویی که با چشمان بسته و پاهای رنجور به سلامت از آن رد شوی و…
ادامه مطلب »
«توسعه» از مفاهیم "دردآور" کشور ماست. همطراز "وطن" در عصر قاجار که عمدتا نوحه سرایی برای منافع شخصی مان از آن می گذشت. امروز که خواسته و ناخواسته و بدون پیش زمینه و پس زمینه یا با پیش زمینه و پس زمینه، به هر حال دستاوردها و نتایج توسعه جهانی را از جایی «وارد» کرده ایم، هر جایی که بخواهیم برویم بالاخره باید یک جایی بنشینیم و درباره این مفهوم «سخن» بگوییم. درست است که…
ادامه مطلب »
پبش نوشت پریسا حسینی، نویسنده خوش ذوق و عکاس خوش ذوق تری است. از آن دسته متممی های جوانی است که به راحتی می توان به آینده اش امیدوار بود. گفتگوی زیر حاصل تلاش من برای پاسخ به سؤال وی در مورد «اهمیت نوشتن برای مخاطب» است. لازم به ذکر نیست که کلیه مطالب این نوشته، همانند همه مطالب "دست نوشته های یک دیوانه" اساسا محصول اندیشه ها، نظرات و تفکرات شخصی نویسنده اش است…
ادامه مطلب »
درباره ورود به بازار کار و کسب اطلاعات ضروری در گفتگو با مریم مریم عزیز. آنچه در این نوشته می آید صرفا مقدمه ای بر ورود به دنیای کار است. دنیای کاری تو را من نمی شناسم، اما تا حدی در مورد ورود به دنیای کار اطلاعات دارم. اگر فقط بخواهم برایت بنویسم که دنیای حرفه ای با دنیای آکادمیک متفاوت است و تو چیزی بیشتری از آکادمی و دانسته هایت برای ورود به بازار…
ادامه مطلب »
سعید فعله گری از دوستان خوب متممی است که در نوشته هایش همیشه میتوان آثاری از «لطف» وی نسبت به مرا یافت. انگیزه اصلی این نوشته، به بحث گذاشتن سؤال سعید و تلاش برای گفتگو در باب آن است. ابتدا سؤال سعید: «آیا واقعا لذت عمیق کتابخوانی با متمم قابل مقایسه است؟ آیا متمم جایی برای درمیان گذاشتن خاطرات نیست؟ آیا وقتی که برایش می گذارم ارزشش را دارد؟ البته در مقابل وقتی که برای…
ادامه مطلب »