من رؤیایی دارم
من جهانی را میبینم که در آن هیچ کودکی ثمره سخت تصمیمات مدیریتی شش نسل قبلش را با جان و دل نمیپردازد.
من جهانی را میبینم که در آن دسترسی به زندگی عادی برای افرادیک رؤیای دست نیافتنی نیست.
من جهانی را میبینم که در آن کلمات به عنوان آخرین سنگر امید انسانی، پیوسته توسط دستگاههای تبلیغاتی حکومتی خالی از معنا نمیشوند.
من جهانی را میبینم که در آن «حکمرانی شایسته و خوب» قلهای ناپیوسته از سرابها و آرزوهای چند نسل نیست.
من جهانی را میبینم که در آن افراد با پول خودشان در مملکت خودشان «غریبه» نیستند.
من جهانی را میبینم که در آن استقلال مالی و اقتصادی رؤیا نیست.
من جهانی را میبینم که در آن سقوط به ورطه نداری و فقر یک تهدید دائمی نیست.
من جهانی را میبینم که در آن ساختن ارتباطات جهانی به سادگی یک کلیک و بدون هر گونه محدودیتی است.
من جهانی را میبینم که در آن لبخند ارزانترین شادی دنیاست.
من جهانی را میبینم که در آن قدرت تنها وظیفه نگهداری و حفاظت از آزادیهای فردی و اجتماعی افراد را بر عهده دارد.
من جهانی را میبینم که در آن «گلوله» و «اسلحه» جایی دور دست در تاریکترین سرسراهای موزههای تاریخ انسانی نگهداری میشوند.
من جهانی را میبینم که در آن «گلوله» راهکار رفع اعتراض نیست.
من جهانی را میبینم که در آن «خطای سیستمی» جان انسانها را نمیگیرد.
من جهانی را میبینم که در آن «انسان» قربانی «سیستم» نمیشود و این سیستم است که در خدمت انسانها است.
من جهانی را میبینم که در آن معنا از آن ماوراء نیست و در زندگی روزمره جاری است.
من جهانی را میبینم که در آن «شور زندگی» سادهترین احساسی است که از لمس زندگی به دست میآید.
من جهانی را میبینم که در آن جهت «فریاد» از بالا به پایین نیست.
من جهانی را میبینم که در آن حکام بدهکار مردمش هستند و نه طلبکار آنان.
من رؤیایی در سر دارم.
من جهانی را میبینم که در آن «شور زندگی» سادهترین احساسی است که از لمس زندگی به دست میآید.
شور زندگی
احساس محدودیت منابع از جمله زمان و توان بدنی بنظرم دو فاکتور قابل توجه ای میباشد که آدمی رو به حرکت و مثلا داشتن شور زندگی وا میدارد.
امید
امید، سالهای دور می اندیشیدم امید معنی دارد . اکنون میدانم اقدام مقدم تر از هر چیزی است و بیشتر میدانم که اقدام بدون چشمداشت ، بدون انتظار و بدون توجه به نتیجه میتواند مفید باشد.
ممنون یاور مشیرفر که ادمی رو به تفکر وا میداری.
ممنون از قلم شیوا و جذابتون.بسیار از شما می آموزم
جان آدمی بیشتر از صرفا یک عدد باشه! و جان حیوانات هم به قدر آدمی ارزشمند!
هیچکسی بار سنگین استعدادهای کشف یا به کار گرفته نشدهاش رو به دوش نکشه!
درد باشه اما هیچ دردمندی بیپناه نباشه!
و . . .
ماهم رویایی در سر داریم 🙂
عالی بود*_*