سیستمهای توسعهای چگونه رشد میکنند؟
اصلا سیستم چگونه قرار است به سوی رشد برود؟
مقدمه
پیشتر از تلقیهای نادرست ما از توسعه نوشتهام. نوشتم که سیستمهای توسعهای بنا به مقتضیات درونی خودشان پیش میروند و بیشتر فشار اعمالی از بیرون بر آنها معمولا به ثمر نمینشیند.
جایی نوشتم که علت اصلی شکست برنامههای توسعه درایران، معمولا در آناکرونیسم و آناپولیسیسم است. یعنی زمانپریشی و مکانپریشی.
دستمایه اصلی نگارش این مطلب اما کتاب «رقص تغییر» پیتر سنگه است. سنگه اما از سازمان میگوید و مینویسد و من مجبورم بعضی از مفاهیم را از او قرض بگیرم.
اصل اول: مقاومت سیستم در برابر اقتدار
«تمام سیستمهای زنده در مقابل اطاعت از اقتدار مقاومت میکنند»
امبرتو ماتورانا، زیستشناس شیلیایی، رقص تغییر، انتشارات آریانا قلم، صفحه ۲۱
تغییراتی که میخواهیم در سیستم اجتماعی و سیاسی بدهیم و آن را به سمت «مطلوبیت» هل بدهیم از چه جنسی هستند؟
مثال: قصد داریم فرهنگ ترافیک را اصلاح کنیم.
تغییر اقتدارگرایانه از بالا: طرح زوج و فرد – نظارت دائمی با دوربینهای پیشرفته و اعمال جریمههای سنگین
خروجی سیستم: دستکاری پلاک ماشین برای ورود به محدوده طرح
دومین مشکل هم در بدفهمی سیستم است. در اجرای طرح توسعهای «اصلاح فرهنگ ترافیک» ما منشأ و ریشههای رفتاری سیستم را در نظر نگرفتهایم. سیستم بنا به ذات درونیاش، از مجموع رفتارهای درونی و تعاملش با شرایط خارجی، روابطی با سایر اجزا برقرار میکند که شاید خروجیاش «استفاده بیرویه از خودرو» باشد.
اگر با نگاه دقیقتری به این بخش از سیستم نگاه کنیم، درمییابیم که برآیند «تولید فاقد استاندارد آلایندگی، کیفیت بنزین، فشار جمعیت کلان شهرها، نامتقارن بودن توزیع منابع در شهرها، امکان غیر شفاف کردن بخشی از اقتصاد در واحدهای تحلیل بزرگتر نظیر انحصار واردات یا تولید» در نهایت به یک خروجی منجر شدهاست: آلودگی هوا
در نهایت راهکار ما برای رفع آلودگی هوا صرفا «دم دستیترین» و «راحتترین» بخشش را در بر گرفتهاست: تردد خودروهای شخصی.
در حالی که مسائل کلانتر و ریشهای تری که باعث آن شدهاند را فراموش میکنیم.
بنابراین باید در نظر بگیریم که سیستمها با اعمال اقتدار از بالا به سوی توسعه گام بر نمیدارند و صرفا مقاومت میکنند. به شکلی که باید توان بیشتری صرف در هم شکستن مقاومت کرد.
اصل دوم: طبیعت چیزی را تغییر نمیدهد
«سیستمهای زنده مطالب زیادی درباره فرآیند تغییر به ما میآموزند. همه چیز در طبیعت پیوسته تغییر میکند. با نگاهی عمیقتر متوجه میشویم که طبیعت چیزی را تغییر نمیدهد. طبیعت چیزهای جدید را با کمک آنچه از قبل وجود داشتهاست، خلق میکند.»
رقص تغییر، انتشارات آریانا قلم، صفحه ۲۲
رشد یک فرآیند است. رشد یک پروژه نیست.
نگاه پروژه محور به رشد اقتصادی که قرار است در چند سال آینده به «توسعه اقتصادی» و در نهایت «توسعه اجتماعی و سیاسی» بینجامد، خطای سیستمی است.
رشد نیازمند انرژی و پیوستگی انرژی است. برای رسیدن به رشد پایدار اقتصادی، برنامههای کلان باید حامی همدیگر باشند و به صورت پیوسته یک فرآیند دائمی را طی کنند. عمدتا در برنامههای توسعهای که در این چند سال مشاهده میشود، هر برنامه اهداف خاصی را دنبال میکند که از چالشهای زمان خود برگرفته است.
درست است که چالشهای هر دوره (مانند دهه شصت با هفتاد) از مناظر گوناگون متفاوت است، اما باید توجه داشت که اقدامات پاسخدهی به این چالشها با نگاه «رفع عارضهها» پیش رفتهاست تا فرآیندی.
در واقع گویی پیش از فرآیند اصلی توسعه، توجه قانونگذاران و مجریان معطوف اصلاح مشکلاتی بودهاست که اتفاقا و دقیقا از فرآیندی نبودن توسعه ایجاد شدهاند.
اصل سوم: رشد یک فرآیند بیولوژیک است
«روند رشد سریع اولیه، تحقق ظرفیت بالقوه طی کردن مسیر را تضمین نمیکند.»
رقص تغییر، انتشارات آریانا قلم، صفحه ۳۳
«اولین چیزی که زیستشناسی به ما میآموزد این است که بیشتر استراتژیهای رهبری بیرونی محکوم به شکست هستند. رهبرانی که به دنبال تغییر هستند، مانند باغبانانی هستند که بالای سر گیاهانشان میایستند و به آنها میگویند: «رشد کنید، سعی کنید، شما میتوانید» باغبان سعی نمیکند کاری کند که گیاه بخواهد رشد کند، اگر گیاهی امکان رشد نداشتهباشد، کسی نمیتواند برایش کاری کند.
همان، صفحه ۳۵
در بهترین حالت، با بیشترین شناختی که از سیستم پیدا کردهایم، ماهیت رفتار آن را «مکانیکی» دانستهایم. یعنی فرض گرفتهایم که سیستم با یک «ورودی» معین، طی یک فرآیند مشخص، «خروجی» معین تحویل میدهد.
در حالی که سیستمهای توسعهای رفتار بیولوژیک دارند.
نمیشود به گلدان شمعدانی دستور داد روز هشتم فروردین، ساعت ۱۲:۳۰، به میزان ۱۲٫۳% رشد کرده باشد!
آنچه برای یک سیستم بیولوژیک مهم است، بر پایه دو عامل کلی «ژنها» و «محیط بیرونی» بنا گذاشته میشود. یعنی سیستم بیولوژیک برای رشد «ابتدا» باید استعداد رشد و توسعه داشتهباشد و پس از آن عوامل بیشمار خارجی، از کیفیت خاک تا نور خورشید، مواد مغذی، آفتهای مختلف، تغییرات اقلیمی و … در رشد آن دخیل میشوند.
در نهایت سیستمهای بیولوژیکی با یک مشخصه ممتاز خودشان را نشان میدهند: «مرگ پیش از بلوغ».

در طبیعت موارد بسیار زیادی را مشاهده میکنیم که موجود زنده به دلایل بسیار زیادی، پیش از آنکه حتی به مرحله باروری و تولید مثل برسد، از بین رفتهاست.
انقراضهای بزرگ طبیعت، گاهی تا ۹۹ درصد کل موجودات روی زمین را هم از بین بردهاند.
نگاه بیولوژیک به توسعه باعث میشود درک کنیم که وظیفه اصلی قانونگذاران، «تأمین شرایط توسعه» است و نه اجرای مو به موی گامهای کوچک توسعهای.

منظور از تأمین شرایط را با یک مثال توضیح میدهم:
فرض کنید ما برنامهای برای راهاندازی کسب و کارهای اینترنتی در کشور داریم.
به جای وارد کردن دستاوردها و کلونکردن نمونههای خارجی، برنامه دیگری پیش میگیریم.
با کشورهای منطقه (در سطح کلان) شرایط راهاندازی یک هاب دیجیتال در کشور را فراهم میکنیم و از سوی دیگر امکان تفاهم با تمام دانشگاهها، مراکز پژوهشی و کسب و کارهای برتر دیجیتال دنیا را فراهم میکنیم.
این تفاهمنامه ها باید در نهایت با تسهیل شرایط ورود و خروج از کشور و همکاریهای دو جانبه با کشورهای دنیا بیشتر و بیشتر ما را به جهان Connect کند. در واقع Connectivity پیششرط راهاندازی هاب دیجیتال و اکوسیستم استارتاپی است.
به محض اتصال محکم و دائمی با جهان «جریان تجربه و نیازمندیهای جهانی» در سیستم وارد میشود. این عمل باعث میشود درون سیستم «جایی» جوانه بزند و رشد کند.
دانش بشری اساسا با همین روش نظیر آجرهایی است که افراد مختلف روی هم گذاشتهاند. این آجرها ابتدا در صنعت و بر مبنای نیازمندیهای جهان واقعی وارد فضای پژوهشی شدهاند.
حال که شرایط خارجی رشد را فراهم کردیم، همزمان با آن یا پیشتر از آن «ژنهای رشد» را هم باید در نظر بگیریم. هر چند این دو بخش به صورت فزاینده با همدیگر پیش میروند. یعنی اگر شرایط رشد برای اقتصاد دیجیتال فراهم باشد، ژنهای رشد بیشتر و بیشتر رشد میکنند و با رشد بیشتر و بیشتر ژنهای رشد، میتوان امیدوار بود که این چرخه بیولوژیک به رشد پایدار و دائمی بینجامد.
هر چند باز باید در نظر گرفت که رشد سیستمهای بیولوژیک در جایی متوقف و روند S به خود میگیرد (پس از مدتی متوقف و روند پیری و تخریب طبیعی آغاز میشود.)
درست اینجاست که همانند اکوسیستمهای طبیعی، چرخه به این صورت تکرار میشود:
ظهور – رشد – بلوغ – انتقال – مرگ

(پیشتر درباره اکوسیستم محتوا از این مفهوم سخن گفتهام)
به همین ترتیب با افزایش میزان Connectivity در سطح بینالمللی، به صورت خودجوش سیستم به سمت دیجیتالی شدن حرکت میکند.
هر چند در یک سیستم بیولوژیک پیشبینی خروجی در مفهوم «عدم قطعیت» پیش میرود. اما به جرأت میتوان گفت که هر چقدر سیستم بیشتر در معرض شرایط جهانی واقعی قرار بگیرد، بیشتر و بیشتر میتوان به محک خوردنش در شرایط واقعی و البته «پادشکنندگی» آن اطمینان داشت.
اما باز هم مسئله خروجی صرفا تابع عامل «شانس» هم خواهد بود و نمیتوان با هیچ درصدی از قطعیت آن سخن گفت.
ارغوان
این چه رازی است که هر بار بهار
با عزای دل ما میآید؟
و زمین از خون پرستوها رنگین است
و این چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ میافزاید
ممنون یاور جان خیلی این نوشته رو دوست داشتم.