لحظه نگار: من لحظات جاودان زندگی در جوار کافه لاته، چای و دفترچه یادداشت
ادامه مطلب »
دسته: دست نوشته های یک احمق
«توجه» این مطلب از وبلاگ قبلی مستقیما روی این صفحه نقل می شود. به بهانه دیدن فیلم About Time سؤال «آیا حاضرم در زمان سفر کنم؟» شاید در بدو امر کمی خام به نظر بیاید. پرسش در مورد یکی از اساسی ترین و شاید دست نیافتنی ترین رؤِیاهای بشر: «سفر در زمان». این سؤال البته بعد از دیدن فیلم «درباره زمان» محصول سال ۲۰۱۳ به ذهنم خطور کرد. داستان فیلم این پرسش را…
ادامه مطلب »
برای این که بخواهم از این که چگونه وارد فضای کاری شدم صحبت کنم، باید اندکی زمان را به عقب ببرم. به روزهای کودکی، به روزهایی که از همه آن ها «خاطره» سیاه و سفیدی بیشتر برایم باقی نمانده است. برای من ورود به بازار کار، هرگز آن طوری که انتظارش را داشته ام نبوده است. در بازی پر پیچ و خم زندگی، دوازده یا سیزده ساله بودم که با علاقه و اشتیاق تمام و…
ادامه مطلب »
درباره ورود به بازار کار و کسب اطلاعات ضروری در گفتگو با مریم مریم عزیز. آنچه در این نوشته می آید صرفا مقدمه ای بر ورود به دنیای کار است. دنیای کاری تو را من نمی شناسم، اما تا حدی در مورد ورود به دنیای کار اطلاعات دارم. اگر فقط بخواهم برایت بنویسم که دنیای حرفه ای با دنیای آکادمیک متفاوت است و تو چیزی بیشتری از آکادمی و دانسته هایت برای ورود به بازار…
ادامه مطلب »
چرا باید از دانشگاه در ایران دفاع کرد؟ *** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن، صرفا بیانگر نظرات، اندیشه ها و تجربه های شخصی نویسنده اش می باشد. نویسنده به «تردید» بیش از یقین علاقمند است و به همین دلیل جای جای این نوشته هدف نقدهای آینده خود نویسنده و تغییرات جزیی و کلی است. لذا ضمن به رسمیت شناختن حق نقد خوانندگانش، مسئولیت این نوشته را از خود سلب میکند. نویسنده…
ادامه مطلب »