برای دهه هفتادی ها دهه هفتادی هایی که  به تازگی وارد محیط کار شده اند، برای آنان که هنوز «سی سالگی» را تجربه نکرده اند و برای آنان که هم اکنون در دوره طلایی «یادگیری» قرار گرفته اند. درستش این است که هر نسلی به نسل پس از خودش نامه بنویسد. درستش این است که هر نسلی تجربیات و پیچ و خم های زندگیش اش را برای نسل بعدیش نمایان کند و درستش این است… ادامه مطلب »
«توسعه» از مفاهیم "دردآور" کشور ماست. همطراز "وطن" در عصر قاجار که عمدتا نوحه سرایی برای منافع شخصی مان از آن می گذشت. امروز که خواسته و ناخواسته و بدون پیش زمینه و پس زمینه یا با پیش زمینه و پس زمینه، به هر حال دستاوردها و نتایج توسعه جهانی را از جایی «وارد» کرده ایم، هر جایی که بخواهیم برویم بالاخره باید یک جایی بنشینیم و درباره این مفهوم «سخن» بگوییم. درست است که… ادامه مطلب »
پبش نوشت پریسا حسینی، نویسنده خوش ذوق و عکاس خوش ذوق تری است. از آن دسته متممی های جوانی است که به راحتی می توان به آینده اش امیدوار بود. گفتگوی زیر حاصل تلاش من برای پاسخ به سؤال وی در مورد «اهمیت نوشتن برای مخاطب» است. لازم به ذکر نیست که کلیه مطالب این نوشته، همانند همه مطالب "دست نوشته های یک دیوانه" اساسا محصول اندیشه ها، نظرات و تفکرات شخصی نویسنده اش است… ادامه مطلب »
درباره ورود به بازار کار و کسب اطلاعات ضروری در گفتگو با مریم مریم عزیز. آنچه در این نوشته می آید صرفا مقدمه ای بر ورود به دنیای کار است. دنیای کاری تو را من نمی شناسم، اما تا حدی در مورد ورود به دنیای کار اطلاعات دارم. اگر فقط بخواهم برایت بنویسم که دنیای حرفه ای با دنیای آکادمیک متفاوت است و تو چیزی بیشتری از آکادمی و دانسته هایت برای ورود به بازار… ادامه مطلب »
Normally, the most destructive case is the Solution drives the problem عمدتا کشنده ترین مشکل این است که راه حل مشکل را پیش می برد. جمله بالا که باز هم از The Journal of Marketing Research 2016 نقل می شود، انگیزه اصلی نوشتن بوده است. قبل از نوشتن باید تأکید کنم  که کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن صرفا بیانگر نظرات، عقاید و اندیشه های شخصی نویسنده اش می باشد و ممکن… ادامه مطلب »
Fluctuate nec mergitur جمله لاتینی بالا در انگلیسی به صورت Tossed by the Waves, but doesn't sink در اصل شعار و هویت «فرانسه» است: مفهوم لغوی این جمله به صورت «نوسان می کند، اما غرق نمی شود» است. اما این واژه و این شعار چه ارتباطی با من و نوشته ها و افکارم دارد؟ من ارتباط این مطلب را در «مدیریت سیستم های آشوب ناک» (Chaotic System Management) یافته ام. اساسا می توانم در این… ادامه مطلب »
سعید فعله گری از دوستان خوب متممی است که در نوشته هایش همیشه میتوان آثاری از «لطف» وی نسبت به مرا یافت. انگیزه اصلی این نوشته، به بحث گذاشتن سؤال سعید و تلاش برای گفتگو در باب آن است. ابتدا سؤال سعید: «آیا واقعا لذت عمیق کتابخوانی با متمم قابل مقایسه است؟ آیا متمم جایی برای درمیان گذاشتن خاطرات نیست؟ آیا وقتی که برایش می گذارم ارزشش را دارد؟ البته در مقابل وقتی که برای… ادامه مطلب »
این جمله از ژورنال Market Research 2016 که به لطف «علی کریمی» به دستم رسید، نقل می شود. میدانم که احتمالا و شاید هم با احتمال بسیار بیشتری آن که این جمله را نقل می کرده است، منظور بسیار متفاوت تری از آنچه در ذهن من گذشته است، در ذهنش داشته است. برای من اما این یک جمله خوراک اصلی فکری برای تبیین نقشه بزرگ مقیاس روزهای آینده ام بوده است: At the age of… ادامه مطلب »
«قوی سیاه» سه مشخصه دارد: پیش بینی ناپذیری، تبعات و توضیح پذیری گذشته نگر درباره قوی سیاه نسیم طالب و حرفای نامربوط دیگر *** این نوشته حالت مقدمه دارد و برای نوشتن متن اصلی یک پیش فرض محسوب می گردد. هنوز برای نوشتن متن اصلی نیازمند تفکر و نوشتن روی کاغذ هستم.*** در مدل ذهنی «قوی سیاه» نسیم طالب مکررا می کوشد «پیش بینی ناپذیری آینده» بر مبنای اتفاقات گذشته را به تفصیل توضیح دهد.… ادامه مطلب »
چرا باید از دانشگاه در ایران دفاع کرد؟ *** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن، صرفا بیانگر نظرات، اندیشه ها و تجربه های شخصی نویسنده اش می باشد. نویسنده به «تردید» بیش از یقین علاقمند است و به همین دلیل جای جای این نوشته هدف نقدهای آینده خود نویسنده و تغییرات جزیی و کلی است. لذا ضمن به رسمیت شناختن حق نقد خوانندگانش، مسئولیت این نوشته را از خود سلب میکند. نویسنده… ادامه مطلب »