قوانین کسب و کار من پیوسته بروز می شوند. قانون هفتم) یادم باشد در هیچ کسب و کاری، هیچ کس و هیچ بخشی از هیچ سازمانی، مهم تر و بهتر و عالی تر و به درد بخورتر از بخش دیگر نیست. فروش لوکوموتیو کسب و کار است، اما این لوکوموتیو نیاز به سوخت دارد، نیاز به راننده دارد، نیاز به واگن هایی دارد که پشت سر خودش بکشد، نیاز به کسی دارد که به راننده… ادامه مطلب »
آفات متدولوژیک تفکر در ایران *** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن صرفا بیانگر نظرات، تجربه ها و اندیشه های شخصی نویسنده اش می باشد و با افتخار ممکن است در همه بخش های آن حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، با اعتقاد "تردید آمیز" به مرگ مؤلف مسئولیت این نوشته در آینده را نمی پذیرد. این نوشته جز برای نقدهای آینده خود… ادامه مطلب »
به درخواست دوست متممی گرامی «نیلوفر کشاورز عزیز» شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج با سرپنجه های خونین استاد محمد رضا لطفی و صدای من تقدیم شما دوستان عزیز می گردد. امیدوارم لذت ببرید. [audio mp3="http://moshirfar.com/wp-content/uploads/2017/08/ارغوان.mp3"][/audio]   در ضمن از این پس همه شعر خوانی های من در این برگه آپلود می شوند.   ادامه مطلب »
سه سال گذشت. از نخستین روزهایی که در پلتفرم «محل توسعه مهارتهای من» ثبت نام کردیم. سه سال گذشت. از نخستین و لرزان ترین دوستی ها. سه سال گذشت. و اما این بار قرار است «گرد» هم بیاییم تا حضوری نو تجربه کنیم.   #با_متمم   از آن روزهایی که متمم به این شکل بود     و آن زمان که شهرزاد این چنین دوست داشتنی کامنت می گذاشت (و هنوز هم می گذارد)  … ادامه مطلب »
عقل و جنون – مرز باریک انتخاب در گفتگو با هیوا پیش نوشت: باید بر تنبلی ام غلبه می کردم و اول نقدی بر «آفات متدولوژیک تفکر ایران» را می نوشتم. آن طوری که قولش را داده ام. اما کامنت هیوا آتشی به جانم انداخت که یک نفس همه این مطلب را کاغذ نویسی کنم و بلافاصله آنلاینش کنم. آن مقاله هم بماند برای نوشته بعدی. مقدمه خیلی وقت است دنبال بهانه ای بودم تا… ادامه مطلب »
به پیشنهاد «شاهین کلانتری» و «سجاد سلیمانی» عزیز، قرار شد برخی از کتاب های انگلیسی که دارم را به صورت فصل به فصل و خلاصه و در فرمت صوتی برای استفاده همگان روی وبلاگم آپلود کنم. سعی میکنم هر هفته یک موضوع متنوع و متفاوت داشته باشم.     برای دیدن لیستی از کتاب هایی که قرار است به صورت صوتی و فصل به فصل آپلود شوند، لطفا برگه ذیل را بازدید فرمایید:   رادیو… ادامه مطلب »
سوء تفاهم از جمله کلماتی است که خیلی دوست ندارم در هیچ زبانی به کار ببندمش. ظاهر قضیه اینگونه است که با وجود چندین سالی که با لقب و دیدگاه "دیوانه" (حداقل از سال ۸۴ خودم را دیوانه پنداشته ام) مشغول کار و زندگی و مهم تر از همه «نوشتن» شده ام، هنوز نتوانسته ام این مفهوم و لقب را برای خودم «برند» کنم. با این که بارها و بارها در جای جای نوشته هایم… ادامه مطلب »

آپدیت

روزهایی که می گذرند این چند روز مشغول ضبط و تهیه پادکست های رادیو کتاب هستم. از طرف دیگر هم درگیر کارگر و بنا و نقاشی ساختمان و البته در هفته های آینده کابینت و کمد و کتابخانه. در شغلم همواره باید تبلیغات، دیجیتال مارکتینگ و محتوا و مباحث مربوط به آن ها را بیاموزم و به کار ببندم. وقت سر خاراندن هم ندارم. برای این که شب ها حداقل بتوانم خودم را به بهره… ادامه مطلب »
دهکده های هزاره و تحول دیجیتال یادگیری تطبیقی از پروژه توسعه پایدار سازمان ملل در آفریقا *** در نوشتن این مطلب خلاصه ای از سه فصل اول کتاب های Blown to Bits و هم چنین The Age of Sustainable Development بهره برده شده است: تصاویر و مفاهیم از این دو کتاب و چند سایت اینترنتی و فیدخوان هایی است که به صورت مرتب برای اطلاع یافتن از داستان "توسعه پایدار" به آن ها مراجعه میکنم.… ادامه مطلب »
خبر از دست دادن مریم میرزا خانی، شاید تلخ ترین خبر در چند سال اخیر بوده باشد. نه از آن رو که ما در دومین کشور غم زده جهان زندگی میکنیم. نه از آن رو که در سوگواری تعالی جسته ایم. نه از آن رو که در طی دوران تحصیل مان چنان از فرمول های خشک ریاضی به تنگ می آییم که با تمام وجود به آن لعنت می فرستیم. نه از آن رو که… ادامه مطلب »
درباره شغل جدید درباره شغل جدیدی که تا ده سال گذشته اصلا نمی دانستم چیست و الان در آن مشغول به کارم. این نوشته در مورد شغل جدید و درد دل های همراه آن است که نمی شد آن ها را ننویسم. امیدوارم خواندن آن ها فراتر از ایجاد ملال، بتواند آنچه مدنظرم است را تا حدی به شما منتقل کند. قبلا فکر نمیکردم بخواهم روزی «شغل خودم» را خودم تا حد زیادی تغییر دهم،… ادامه مطلب »
مرگ آگاهی یا ترس از مرگ شاه کلید طلایی زندگی و تمایز؟ غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند   پیش نوشت ترس از مرگ یا مرگ آگاهی مفهومی بنیادین در تفکر بشری است. اجازه بدهید پا را از این هم فراتر گذاشته و بنویسم مرگ آگاهی همه آن چیزی است که فلسفه فکری بشر را حول محور خود تشکیل داده است. با توجه به بازخوردهای مختلف و متفاوت… ادامه مطلب »
متن سنگ قبر من چگونه باید باشد؟ در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن اگر همین امروز این سؤال را از خودم بپرسم، اگر فرض کنم که زندگی من با پایان گرفتن این نوشته غروب می کند، روی سنگ قبرم چه می نویسم؟ اگر زندگی فقط فاصله بین علائم زیر باشد، آن وقت چگونه زیستنم را در یک پاراگراف باید خلاصه کنم؟ ۱۳۶۵ /  … ادامه مطلب »
کتاب گزارش یک قتل به پیشنهاد مریم به صورت PDF اینجا آپلود می شود. حدود ۱۶ هزار کلمه شده است. امیدوارم از خواندنش لذت ببرید. بخش آخر داستان «قسمت چهارم، بخش چهارم» هم به این فایل اضافه شده است. گزارش یک قتل خوشحالی چیست؟ بزرگترین لذت زندگی ، پاریسی شمالی ، سفر در زمان ، ارغوان ، نامه ای به دهه هفتادی ها ، بهترین فیلم دنیا ، لذت بی پایان ، خمش باش، گزارش یک قتل  پی نوشت: برای پرنیان گرامی آهنگ دیدار شمس و مولانا با اجرای… ادامه مطلب »
مدل های مضر همه مدل ها غلط اند، برخی از آن ها برای یادگیری مفیدند، اما برخی مدل ها برای درک حقیقت، "مضر" هستند. All Models are wrong. Some of them are useful. Some others indeed are “harmful”. Nassim Nicholas Taleb. The Black Swan. در تفکر مدلی و مدل ذهنی و به طور کلی در تمامی مباحث علمی که در مورد مدل کردن می دانیم، عبارت «همه مدل ها غلط اند، برخی از آن ها… ادامه مطلب »
خمش باش عنوان ویدئویی است از همایون شجریان و با هنرمندی «مهتاب کرامتی» گفتم شاید بد نباشد، شعر حضرت عاشقان و مولای مجنونین را یک بار دیگر همراه با این ویدئو به اشتراک بگذارم. جهت یادآوری «لزوم لذت بردن از زندگی»    > خمش باش، در این مجمع اوباش < زهی باغ زهی باغ که بشکفت ز بالا زهی قدر و زهی بدر تبارک و تعالی زهی فر زهی نور زهی شر زهی شور زهی گوهر منثور… ادامه مطلب »
خوشحالی چیست؟ خوشحالی چیست از سؤالات مهمی است که همواره از خود پرسیده ایم. خوشحالی چیست مهم ترین منبع فکری و الهام بخش ماست. خوشحالی چیست فلسفه و مانیفست زندگی ماست. خوشحالی چیست؟ True happiness is... to enjoy the present, without anxious dependence upon the future. Lucius Annaeus Seneca خوشحالی واقعی در لذت بردن از امروز، بدون نگرانی برای فرداست. لوسیوس انائوس سنکا [caption id="" align="aligncenter" width="640"] خوشحالی در چیست؟[/caption] خوشحالی چیست؟ برای من خوشحالی… ادامه مطلب »
رفتارهای بشری - در نقد خویشتن رفتار چیست؟ "رفتار آیینه ای است که هر کس خودش را در آن می نمایاند." گوته در وبلاگ پیشین اشاره کردم که رفتار بشری نمونه پیچیده ای از برهم کُنش مؤلفه های فیزیولوژیکی، آموخته ها، تجربه ها، تحلیل و پاسخ به واکنش های طرف مقابل و احساسات مختلف است که در قالب گفتار، اندیشه یا عمل خودش را می نمایاند. اما آیا میتوان گفت کُدهای اخلاقی از پیش تعیین شده… ادامه مطلب »
اصالت آموختن در چیست؟ آموختن به چه معناست؟   تجربه آموختن اصیل مریم جان، همانند راهپیمایی با چشمان بسته در شوره زار با پاهای برهنه است. غوطه ور شدن میان داده ها و مسیرهای تازه و عطشی که با آن شور نمکزار فرو نمی نشیند. اما چه چیزی قرار است تو را در این راه پیش ببرد؟ به سمت و سویی که با چشمان بسته و پاهای رنجور به سلامت از آن رد شوی و… ادامه مطلب »
گزارش یک قتل، قسمت چهارم، فصل سوم داستان زندگی یک احمق در عمق وجود خویشتن *** این داستان بنا به درخواست «مریم» قرار است به صورت یکجا و در یک فایل PDF آپلود شود.*** سؤال خیلی سختی بود. ماندن یا رفتن؟ آیا اینجا، در این نقطه، «رها کردن» تسلیم حساب می شد؟ چه قدر دیگر باید می ماند تا راضی باشد؟ آیا صرفا به خاطر زندگی در یک کشور اروپایی آمده بود؟ تا جایی که… ادامه مطلب »
قبلا در «نقد نوشته من در برکسیت» اشاره ای به «جمهوری ملون ها» داشته ام. ملون لقبی است که در فرانسه به مهاجرین نسل دوم و وسوم آفریقایی داده می شود. عمده این افراد عرب های مراکشی و الجزایری و مصری اند. چپ مامی از جمله افرادی است که در این میان از دیدگاه های نژادپرستانه و ضد تکثر فرانسوی ها آزرده شده است. در این ترانه که به زبان های عربی و فرانسوی اجرا… ادامه مطلب »
تکامل نمی آموزد، از بین میبرد Evolution doesn't teach, But Destroys Nicholas Nassim Taleb, The Black Swan تکامل نمی آموزد، از بین میبرد یا به قولی «نوسان می کند، ولی غرق نمی شود» *** کلیه مطالب این نوشته در همه بخش های آن، صرفا بیانگر نظرات، اندیشه ها و تجربه های شخصی نویسنده اش می باشد و "با افتخار" ممکن است مملو از کژتابی، کج فهمی و اشتباه بوده باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد… ادامه مطلب »
در تقدیر از دوستان در راز تقدیر تقدیر نکردن از محبت، برای من به اندازه نادیده گرفتن و نفهمیدنش سخت است. روزی که متمم امکان دیدن «کسانی که به شما بیشترین امتیاز را داده اند را فراهم کرد» متوجه شدم برخی از دوستان به من لطف بیش از اندازه داشته اند. حمایت و پیغام ها و لطف بی شمار و بی کران آن ها باعث شد یادم بیاید که تا چه اندازه برای تقدیر کردن… ادامه مطلب »
تصمیم گیری بزرگترین لذت زندگی ماست. امروز پس از مدت های مدید که در پست سازمانی ام، شغلی که اساسا بر مبنای «تصمیم گیری» بنا شده است، قدرت تصمیم از سوی هیئت مدیره نداشتم، پس از مدت ها سبک و سنگین کردن و البته با علم به «فوبیای تصمیم گیری» متن استعفای خود را نوشته و تقدیم هیئت مدیره کردم. از آنجا به بعد حتی یک لحظه هم در سازمان نایستادم. نمیدانم چرا، ولی این… ادامه مطلب »
از برکسیت  و نقد خویشتن  پوپولیسم؟  برکسیت را هم ردیف پدیده انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده، یک پدیده عمدتا پوپولیستی دانسته اند. موتور محرکه برکسیت که با سخنرانی های فاراژ و جانسون به پیش می تاخت، اندک زمانی بعد شاید غیر مستقیم، شاهد پیوستن همراه قدیمی شان آمریکا به موج «نفرت» و «دگرهراسی» بودند. هر چند این موج با پیوستن به بخش هایی از اروپا که اتفاقا خاک حاصل خیزتری برای پرورش ایده… ادامه مطلب »
داستان یادگیری من شاید برای بسیاری از خوانندگان این وبلاگ پرسشی پیش بیاید که معنا و مفهوم عبارت «Fluctuate nec mergitur» که بالای وبلاگ نصب شده است، اصلا چیست؟ داستان شکل گیری اش از کجاست؟ چرا این مفهوم را به عنوان فرض اصلی نظریه ام برگزیده ام؟ اصلا قرار است چنین مفهومی چه نقش تحول آفرینی داشته باشد؟ برای پاسخ دادن به سؤالاتی از این جنس، طبق معمول باید بازگردیم و به گذشته ها و… ادامه مطلب »
گزارش یک قتل – فصل دوم Beni herkes sevdaya asi sanır, Oysa aşk, beni nerde görse tanır, Hasret tanır, Zulüm tanır, Ölüm tanır, Yüzüm yüzümden utanır.... Yorgunum ustam; Ne katıksız somun isterim senden, Ne bir tas su, Ne taş yastıkta bir gece uykusu. Var gücünle asıl sükunetime, Çığlığım kopsun, Uzat ellerini güneşe dokun, Uyandır uykusundan, Tut yüreğimden ustam tut, Tut beni, sür güne... ساعت ۵:۱۰ ترمینال تبریز پیاده میشوم و چشمم به آسمان می افتد.… ادامه مطلب »
داستان زندگی یک احمق یا گزارش یک قتل دو داستان اول و ورودی به «داستان زندگی یک احمق» در واقع از سال ۹۴ آغاز شده است. جایی میان رؤیا و تردید و رفتن و نرفتن و با همه استرس ها و مشکلاتی که داشت. روزهایی که هنوز یگانه تأثیر عمیقشان بر من را داشته اند: "نیاموختن از گذشته". این دو نوشته در سال ۹۴ نوشته شده اند و خوشبختانه بسیار ضعیف تر از نوشته های امروزی… ادامه مطلب »
مقدمه ..... نوایی بزن پرده زیر و بم را .... گاها ممکن است با اظهارنظرهایی با مضمونی شبیه «بی طرفی نویسنده»  و «لزوم بی طرف ماندن نویسنده» مواجه شویم. گاها چنین اظهار نظرهایی می توانند برای نویسنده مهلک باشند و باعث شوند قلمش را به کناری بگذارد و به بهانه احتمال اتهام به «طرفداری» ننویسد. با این که بارها بر اهمیت «موضع گیری در فضای دیجیتال» تأکید شده است (+)و اهمیت و ارزش آن در نوشته… ادامه مطلب »