به سبک و سیاقی که از ابتدای امسال آغاز کردهام، گزارش توسعه مهارتی دی ماه را اینجا مینویسم.
کتاب خوانی
برای سه ماه پایانی سال، برنامه متفاوتی از برنامه قبلی دارم. این اواخر بیشتر روی دو موضوع متمرکز هستم : Scarcity در میان انسانها و نظریه تکامل.
دی ماه بیشتر روی بحث «اقتصاد خرد» و مرور کتاب Hal Varian و ویدئوهای فرادرس بودم (در واقع ترکیبی از همه موارد را در کتابخوانی داشتم) و از سوی دیگر کتاب «باز تنظیم بزرگ، کووید ۱۹» و Homo Deus را تا حد خوبی پیش بردم و کم و بیش کتاب A Promised Land اوباما را ورق میزدم.
کشف بزرگ و Aha Moment!
در تمام برنامه کتابخوانی که عمدتا زمانی بالغ بر سی دقیقه در ابتدای روز و «زمان مقتضی مابین تسکهای کاری» را شامل میشود، گرایش به سمت و سوی فهم ساز و کار اجتماع انسانی بودهاست.
متوجه شدم که همان سال ۲۰۱۵ که مطالعه روی «توسعه پایدار» را جدیتر کردم، باید به سمت و سوی «اقتصاد» میرفتم تا جامعهشناسی و انسان شناسی و هزار نظریه دیگر توسعهای.
آن زمان درک نمیکردم که «ترجمه» نظریه تکامل در طبیعت، و همان بازیگر بزرگ تغییرات بسیار بزرگ زمین، همان چیزی که چرخ وجود حیات را میگرداند، صرفا به تکامل زیستشناختی انسان (که چیزی بیشتر از ۲۰ سال در موردش مطالعه کردهام) مربوط نمیشود، بلکه خودش را در قالب «کمیابی» و نظریه Scarcity بازتولید کردهاست.
برای فهمیدن این که رفتارهای انسانی دقیقا از کجا ریشه میگیرند و چرا تغییرات انسانی در یک گروه با یک فرد بسیار متفاوت میشود و سرچشمه رفتارهایی نظیر جنگ، معاملهگری، مذاکره و … کجاست، و چگونه سیستمهای انسانی تمایل به پیچیدگی پیدا میکنند و چه کنیم که این همه را با هم بفهمیم، «باید» میرفتم سراغ «اقتصاد».
البته که باید این زمان میگذشت تا بتوانم آن گمشده را پیدا کنم و اکنون که یافتمش، با سرعت بسیار زیادی، بسان تشنهای که به سرچشمه آب گوارایی رسیدهباشد، برای خواندن و فهمیدن و فکر کردن متون و مفاهیم «اقتصاد» سر از پا نمیشناسم و ساعتهای متمادی فکر کردن و فهمیدنش به هیچ عنوان جزو عمرم به حساب نمیآیند.
بیشتر موارد را در کتاب زنده مینویسم.
و البته اخیرا در مورد «آینده محتوا» پستهای قدیمیام را مرور و در مورد مدل بیزنسی CCaiaaS (خلق محتوای هوش مصنوعی به عنوان سرویس) صحبت کردهام. احتمال میدهم که از این ماه کمکم در این مورد به سمت دیدارهای حضوری و ضبط پادکست و ویدئوکست هم بروم.
شرایط بدنی و تغذیه و سلامتی
امسال تقریبا تنها سالی بود که در پاییز و حتی زمستان «هیچ کمردردی» نداشتم.
برنامه منظم ورزش با اپ «انرجیم» و همچنین پیادهروی دائمی روزانه، (هر چند شاخص ناسالم هوای تهران ممکن است بعدها کار دستم بدهد) جزو مواردی هستند که این سلامتی را حفظ میکنند.
با روش Intermittent Fasting ساعتهای متمادی گرسنگی را تحمل کردن، میزان تمرکزم را به شدت افزایش میدهد و البته هر روز صبح دوش آب خیلی سرد (به خصوص در زمستان که سرمای آب بیشتر هم شدهاست) باعث میشود شادابی و سر زندگی خوبی در طول روز داشته باشم.
اگر امسال به کمردرد مبتلا نشوم، سال آینده برنامه «دوی روزانه» را هم کمکم در برنامه ورزش صبحگاهی باید بگنجانم، هر چند بیشتر از هر چیزی بستگی به تمیزی هوا و سلامت آن برای دویدن بیرون از منزل دارد.
ایدههایی برای فکر کردن
- ماشینهای هوشمند
یکی از مهمترین مسائلی که میتوان به آن فکر کرد، بحث «آینده و ماشینها» و «محتوا» است. من دیدگاه سنتی صفر و یکی ترمیناتوری که اگر موجودی از انسان باهوشتر شود، حتما به قتل ما مبادرت میکند را کناری میگذارم.
اساسا آنجا «باهوشتر» بودن یک نرم نادرست است.
چه انسان به واسطه داشتن «انواع هوش» از دیگری کمهوشتر یا باهوشتر شمرده نمیشود و ممکن است شخصی در ریاضیات ضعیفتر از دیگران و در فهم فضای سهبعدی بسیار قدرتمندتر و خلاقتر باشد. با معیار آزمون هوش استاندارد (که اساسا هوش استاندارد خاصی نمیتواند داشته باشد) چقدر میتوان به چنین چیزی دست یافت که بخواهیم آن را مبنا قرار دهیم؟
به هر حال. من از دنیای سینگولاریتی و آیندهای حرف میزنم که بخشی از وظایف مغزیمان، در واقع بخش مهمتری از وظایف مغزیمان را برونسپاری میکنیم. همانطوری که محاسبه اعداد را به ماشین حساب و جستجو و حافظه را به موبایل و مرورگر و گوگل سپردهایم، این بار شاید بتوان مثلا تحلیل کردن و محاسبات پیچیدهتر را به ماشین سپرد و اتفاقا چه دنیای جذابی میشود وقتی تحلیلهایی از سر ضعف اطلاعات و سرشار از مغلطه کمتر ارائه کنیم و دقیقتر سخن بگوییم و «بهتر» تصمیم بگیریم.
- چقدر تغییر کردهایم؟
من این پست سجاد را برای این منظور قرض میگیرم، اما در کتاب زنده در موردش مینویسم. به نظرم ایده جذابی برای فکر کردن آمد و فکر میکنم بهتر باشد ساعتی از روز را به آن اختصاص دهیم و بیندیشیم.
این گزارش های ماهانه برای من خیلی آموزنده هستند واقعا ممنونم برای این نوشته ها .
من قبل از نوشته و اشاره ی شما هم تا حدودی با رژیم فستینگ آشنا بودم ولی بعد از خوندن نوشته ی شما بیشتر ترغیب شدم بهش و بیشتر مطالعه کردم .
اگر برای شما هم امکانش هست تجربه ی خودتون و جزئیات بیشتر درباره ی این رژیم رو توی یک مطلب جدا بنویسید.
ممنونم از شما
سلام
جناب مشیرفر ممنون بابت این گزارش خوب. اصلا همین نوشتن گزارش تعهد ایجاد میکنه که کاری انجام بدی که چیزی برای گزارش نویسی داشته باشی.
یه سوال در مورد اپلیکیشن انرجیم داشتم. چون منم با کمردرد مدت هاست درگیرم، خواستم ببینم شما کدوم تمرین هاشو انجام دادی که موثر بوده برات. ممنون
سلام و درود
عرض کنم که قبل تمرین حتما به ارتوپد، متخصص پزشکی ورزشی، یا فیزیوتراپ مراجعه کنید و بعدش تصمیم به ورزش بگیرید. البته که با مشورت ایشون.
تقریبا هر بار که اینجا رو میخونم یک ایده برای کار یا زندگی یا مطالعه دریافت میکنم. یک واژه درست در توصیف تو اینه: منشاء خیر.
ممنون از بزرگواریت
امیدوارم که واقعا منشأ خیر باشم
چقدر ریپورت های توسعه مهارتی شما برای بنده زیبا و الهام بخش بود ،واقعا لذت بردم ،سپاس بابت وجود باارزشتون.
امیدوارم که انگیزه کافی در همه خوانندگان ایجاد کرده باشم برای پیگیری اهداف و خواسته هاشون.
سلام.
با خوندن گزارش توسعه مهارتی شما، بر آن شدم که خودم هم کار مشابهی انجام بدم. از طرفی دارم به این فکر میکنم که چقدر این کار ارزشمنده.
خیلی ممنون که نوشتید و مینویسید. پکیج «انرجیم» هم برام جذاب شد. مدتهاست ورزش نکرده ام شاید این بهانهای باشه برای ورزش کردن.
من منتظرم که این ماه انجام بدی و بیای گزارشش رو بدی که پیگیرش باشم.
البته حتی اگه یک روز هم انجامش دادی بازم مهمه و بهتره که گزارشش رو بنویسی.