به سبک و سیاقی که از ابتدای سال ۱۴۰۱ شروع کردهام، گزارش توسعه فردی مرداد ۱۴۰۲ را اینجا مینویسم.
برای دسترسی به گزارشهای پیشین و نیز اهداف سال همواره میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
توسعه فردی : تصمیمهای بزرگ و کشف و شهود عمیق
مرداد «فقط» توسعه فردی نبود. ماهی بود که تصمیمهای بسیار بزرگی گرفتم.
مهمترین تصمیم، برآیند درسی بود که از سرمایهگذارم یاد گرفتهام: «Invest to Own»
سرمایهگذاری کن تا بتوانی صاحبش شود. همان ترجیع بند «ناوال» که بارها به آن اشاره کردهبودم را این بار با جان و دل انجام دادم.

آن تصمیم بزرگ چه بود؟
اختصاص بیش از ۵۷ درصد حقوقی که دریافت میکنم به یار رشد (قبلا هم ۲۸ درصدش برای اجاره کم میشد.)
تیم خوبی البته برای «یار رشد» بسته شدهاست و ماجراها و فکرهای بزرگی هم در سر داریم و مدت زمانی طولانی هم قرار است برایش زمان بگذاریم.
برای جبران جای خالی این خروجی (مدتهاست تلاش کردهام زندگی را روی ماهانه ۱۰ میلیون تومان تنظیم کنم) سه کار مشاورهای دارم که دو تای آنها از منظر «همخوانی راهکار با مشکل» به نتیجه و مرحله پرداخت رسیدهاند و آخری هنوز در مرحله کشف مشکل است.
شبی که این تصمیم را گرفتم، درست یادم هست. احساس کردم زندگی من در حوزه کاری، از این به بعد تاریخ جدیدی به خود گرفت و نوع نگاهم به دنیا بهتر شد.
آن کشف بزرگ چه بود؟
داشتم دوره «رضا باقری» (خلق کسب و کار) را میدیدم. جایی وسط صحبتهایش در مورد شخصیت کارآفرینان «خودش» را مثال زد که رفتارهایی در مقام مدیر ارشد داشتهاست که ناخودآگاه توسط مدیر دیگری خنثی میشدهاست. اندکی بعد از خروج آن دیگری، رفتارهای ایشان باعث شده سیستم به سرعت به سمت فروپاشی برود.
داشتم فکر میکردم نکند در تمام این سالها «رفتارهای من» در مقام مدیر باعث شده کسب و کارهایی که با آنها کار میکردم به موفقیتی که باید نرسند و بعضی وقتها حتی شکست بخورند؟
کنکاش چند ساعته من به یک واقعیت عجیب رسید: «من با موفق بودن حالم خوب نبودهاست».
در واقع برای موفق شدن و موفق بودن «هرگز تشویق نشدهام»؛ هر چند در زمان «شکست» کمی تا قسمتی «همدلی» مشاهده کردهام.
اندکی پیشتر آمدم و متوجه شدم که ضعف من در ریاضیات (اکنون که سالهاست با آن آشتی کردهام و حل مسئله دائمی بخشی از روتین روزانه من شدهاست) ناشی از کمهوشی یا ضعف آموزش نبودهاست؛ از این بودهاست که نمیخواستم موفق شوم.
با این ذرهبین «تمام وقایع» زندگی را دوباره نگاه کردم و متوجه شدم چرا حتی در رعایت روتین روزانه هم «تداوم» را از یاد میبرم؛ چون تداوم باعث موفقیت است.
برنامه کتابخوانی مرداد ماه
کتابهای خواندهشده
- استبداد شایستگی : مایکل سندل
- شوروی ضد شوروی
- تورق کتاب «بدهی، ۵ هزار سال نخست» دیوید گربر
- انس با Emotional Intelligence اثر David Goleman
- Trajectory Startup
برای کتابخوانی مرداد ماه خوبی بود. هر چند آرزو داشتم کاش کتاب گربر چند ماهی زودتر به دستم رسیدهبود.
چیزهایی که محقق نشدند
مرداد ماه را خیلی سخت کار کردم. البته رضایت خوبی از آن دارم و یافتهها و آموختنیهای خیلی زیادی برایم داشت. با قلم و کاغذ آشتی کردم و بیشتر نوشتم.
محقق نشدهها:
- برخی روزها روتینم را فراموش کردم.
- علیرغم این که تصمیم داشتم قند مصرف نکنم ولی گهگاهی این کار را کردم.
- گاهی وقتها مخارج غیر ضروری تراشیدم و برای جبرانش کلی زمان گذاشتم.
- هنوز هم نتوانستهام از «شبکههای اجتماعی» دل بکنم و رهایشان کنم.
آقای مشیرفر،ضعفتون در ریاضیات در چه حدی بود؟ و اینکه چی شد که باهاش آشتی کردید و از کجا راهکارهایی برای بهبود این مساله رو تست کردید.
امکان داره بیشتر در مورد این مساله صحبت کنید.
ضعفم شخصیتی بود. یعنی باور داشتم که نمیتونم یاد بگیرم و همیشه از ۱۰۰ مثلا ۴۰ میگرفتم.
شدنش که خیلی مفصله داستانش که چند جایی قبلا نقلش کردم. تأثیر یه معلم خوب بود و از آکادمی خان شروع کردم به «دوباره یادگیری» و رسیدم به الان که از ۱۰۰ مثلا ۸۹ تا ۹۵ میگیرم تو آزمونها.