به سبک وسیاقی که سه سال است دنبال میکنم، گزارش توسعه فردی اسفند ماه، گزارش سه ماهه زمستان و گزارش سالانه را اینجا مینویسم. برای دیدن گزارشهای ماهانه و سالانه همواره میتوانید به این صفحه مراجعه کنید. https://moshirfar.com/1402-roadmap/ اسفند، ماه «اندکی ثبات» بالاخره پس از گرفتاریهای فراوان، اسفند ماه اندکی ثبات شغلی و مالی پیدا کردم. البته که حجم کارهای بسیار زیادی سمتم آمدند و همزمان مجبور شدم در مقام مدیرعامل «میوههای پر آب زهرآلودی»…
ادامه مطلب »
دسته: داستان زندگی یک احمق
بهمن ماه اندکی وزش امید بعد از چند ماه ناامیدی، دلخستگی و مشکلاتی که به خاطر اعتماد بیجا برای خودم ایجاد کردهبودم، بهمن ماه کمی امیدبخش شد. جای خوب و درستی کار پیدا کردم، تقریبا وضعیت مالیام به صورت عقبگردی که داشت پیش میرفت، متوقف شد و بهتر شد و البته یار رشد نخستین و دومین و سومین تا ششمین فروش دوره مدیر محتوایش را انجام داد. در مجموع بهمن ماه را میتوان نقطهای به…
ادامه مطلب »
تا زمانی که در محیط آکادمیک بودم، معمولا مرا به صفت «پژوهشگری» سختکوش و روشمند میشناختند. تمام زمانی که در هلند، آلمان، بریتانیا، آذربایجان، گرجستان و روسیه مشغول جمعآوری دادهها و پژوهش رویشان بودم، همیشه از تأثیر یک نفر خشنود بودم. در واقع تمام دانش پژوهشی من و هر آنچیزی که برای «دانشمند شدن» لازم داشتم را از یک نفر آموختهبودم. به مناسبت و بهانه روز معلم، به نظرم آمد که بهتر است چند خطی…
ادامه مطلب »
به سبک و سیاقی که از ابتدای سال ۱۴۰۱ شروع کردهام گزارش توسعه فردی مهرماه ۱۴۰۲ را اینجا مینویسم. برای دسترسی به گزارشهای ماههای پیشین و همچنین هدف گذاری سالانه این صفحه را ملاحظه بفرمایید: گزارش توسعه مهارتی ۱۴۰۲ آذرماه ماه سرخوردگی، بدهکاری، ناامیدی و شکستهای پیاپی بود. اوایل آذرماه بود که به عنوان مدیرعامل آگریتال منصوب شدم. از زمین و زمان برایم نشانههای منفی میبارید و من نادیده میگرفتم. عدم شفافیت در بسیاری از…
ادامه مطلب »
به سبک و سیاقی که از ابتدای سال ۱۴۰۱ شروع کردهام گزارش توسعه فردی مهرماه ۱۴۰۲ را اینجا مینویسم. برای دسترسی به گزارشهای ماههای پیشین و همچنین هدف گذاری سالانه این صفحه را ملاحظه بفرمایید: https://moshirfar.com/1402-roadmap/ آبان ماه، مریضی و در تخت خواب افتادن بیشتر از هر چیزی چشمگیر و شاخص بود. اوایل آبان ماه بود که یکی از رفقا اکانت Chat GPT-4 اش را در اختیارم گذاشت. من هم با تمام سرعت و با…
ادامه مطلب »
به سبک و سیاقی که از ابتدای سال ۱۴۰۱ شروع کردهام گزارش توسعه فردی مهرماه ۱۴۰۲ را اینجا مینویسم. برای دسترسی به گزارشهای ماههای پیشین و همچنین هدف گذاری سالانه این صفحه را ملاحظه بفرمایید: https://moshirfar.com/1402-roadmap/ مهرماه تقریبا میشود گفت «هیچ کار خاصی» انجام ندادهام. هیچ هدف بزرگی و هیچ گام مهمی هم برنداشتهام. از اواخر شهریور ماه که درگیر بحث «جذب سرمایه» شدیم تا اواخر مهرماه، «تمام» روتینهای زندگیام به هم ریختند. گهگاهی چند…
ادامه مطلب »
به سبک و سیاقی که از ابتدای سال ۱۴۰۱ شروع کردهام، گزارش توسعه فردی شهریور۱۴۰۲ و گزارش سه ماهه تابستان و نیز گزارش شش ماهه اول سال را اینجا مینویسم. برای دسترسی به گزارشهای پیشین و نیز اهداف سال همواره میتوانید به این لینک مراجعه کنید. https://moshirfar.com/1402-roadmap/embed/#?secret=p09UtXKFpL#?secret=7zIKx9hPRY شهریور ماه، انتهای تلاشهای کارآفرینی شهریور در بیشتر اوقاتش، ماه «عدم تعادل» کامل بود. نه میشد به «تمام» اهداف برنامهریزی شده رسید و نه کسب و کار را…
ادامه مطلب »
به سبک و سیاقی که از ابتدای سال ۱۴۰۱ شروع کردهام، گزارش توسعه فردی مرداد ۱۴۰۲ را اینجا مینویسم. برای دسترسی به گزارشهای پیشین و نیز اهداف سال همواره میتوانید به این لینک مراجعه کنید. https://moshirfar.com/1402-roadmap/embed/#?secret=EVPvEmGaTk#?secret=RcuvEFTPfQ توسعه فردی : تصمیمهای بزرگ و کشف و شهود عمیق مرداد «فقط» توسعه فردی نبود. ماهی بود که تصمیمهای بسیار بزرگی گرفتم. مهمترین تصمیم، برآیند درسی بود که از سرمایهگذارم یاد گرفتهام: «Invest to Own» سرمایهگذاری کن تا بتوانی…
ادامه مطلب »
به سبک و سیاقی که از ابتدای سال ۱۴۰۱ شروع کردهام، گزارش رشد و توسعه فردی اردیبهشت ماه را اینجا مینویسم. برای دیدن و خواندن گزارشهای سالانه به صورت یکجا از اینجا اقدام کنید: https://moshirfar.com/1402-roadmap/ ماه سرگردانی و سرگردانی و آزمایشهای مختلف اردیبهشت بر خلاف فروردین که با سرعت و دقت خوبی پیش میرفتم، تا حد زیادی ماه سرگردانی بود. ماهی که به تعبیر حافظ «افتاد مشکلها». از روابط شخصی و کاری بگیرید تا مسائل…
ادامه مطلب »
گزارش پایانی سال ۱۴۰۱ این گزارش شامل سه بخش است. بخش اول گزارش ماهانه اسفند ماه است که همچون ماههای گذشته با همان ادبیات و مدل به پیش میرود. بخش دوم، که مهمترین بخش این گزارش است، خود دو بخش دارد. بخش اول آن جمعبندی سالانه و چک کردن شاخصهای سالانه با آن چیزی است که در ابتدای سال وعده کردهبودم. بخش دوم آن به هدفگذاری سال ۱۴۰۲ و تعریف شاخصهای سنجش آن میپردازد. بخش…
ادامه مطلب »
به سبک و سیاقی که از ابتدای سال شروع کردهایم، گزارش توسعه مهارتی بهمن ماه را اینجا مینویسم. برای خواندن سایر گزارشهای توسعه مهارتی همواره میتوانید از نوار بالای صفحه و قسمت «گزارش توسعه مهارتی سال ۱۴۰۱» به آنها دسترسی پیدا کنید. https://moshirfar.com/the-roadmap-1401/ بهمن ماه جزو ماههای آرام و کمتلاطم زندگی من در ۱۴۰۱ بود و جایی بود که بالاخره بتوانم با اطمینان بیشتری بگویم «ثبات» تقریبا به زندگیام بازگشت. این ماه برای کتابخوانی هم…
ادامه مطلب »
به رسم و سیاقی که از انتهای سال ۱۴۰۰ شروع کردهام، گزارش توسعه فردی مرداد ماه را هم اینجا مینویسم. تمام گزارشها و هدفگذاریها و نقشه راه توسعه مهارتی را هم اینجا میتوانید پیدا کنید: گزارش توسعه مهارتی ۱۴۰۱ مرداد ماه را باید «ماه بازگشت به حداقلیها و رسیدن به میانه نمودار عملکردی» بنامم. اگر چنین باشد، سخنی به گزافه نگفتهایم. این ماه موفق شدم از شاخصهای حداقلی که در تیرماه و درگیریام با بیماری…
ادامه مطلب »
رفیق جان زندگی همچنان برای من راز است. رازی که هر فهمی از آن داشتم، دستخوش دگرگونی و سیلان زمان میشود. تو گویی هرگز چنین فکر نمیکردی و نمیفهمیدی. درست مثل چند روز پیش که بعد از ماهها به توئیتر بازگشتم و متوجه شدم آقای فیلسوفی به اسم René Girard داریم که اسمش را «پیامبر رشک» گذاشتهاند. رشک ورزیدن به هر مفهومی در فلسفه و فهم ما از جهان. و میدانی چیست رفیق؟ دنیا بازی…
ادامه مطلب »
چرا چیزی را باور نمیکنم؟ پیشنوشت: همانند همه نوشتههای این سری، این مطلب صرفا به دلیل نیاز به نوشتن به رشته تحریر در میآید و نه تنها نسخه زندگی مطلوب هیچ کسی نیست که صرفا قلمزنی و قلمفرسایی نویسندهاش میباشد. طبق عادت، تمام مطالب این نوشته در همه قسمتهای آن، صرفا حاصل تفکرات، اندیشهها و آرای آلوده به تجربه شخصی و زندگانی نویسندهاش بوده و ممکن است در تمامی بخشها «نادرست» و «غیرواقعی» باشد. نویسنده…
ادامه مطلب »
رنج یگانه راه سعادت انسان، جهان پیشامعاصر در ادبیات و فرهنگ ما «رنج» واژهای بسیار پسندیده است. از نابرده رنج گنج میسر نمیشود تا از رنج کشیدن آدمی حر گردد / قطره چو کشد حبس صدف در گردد، مضامین بسیاری در فرهنگ ما نمایان شدهاند. به نظر میرسد رنج در گذشته انسان، به خصوص قبل از ظهور و گسترش و شتاب گرفتن «توسعه» یک مفهوم عمیقا مقدس بودهاست. نقل قولهایی نظیر ملکوت آسمانها از…
ادامه مطلب »
من مطلقا وارد چالش نمیشوم. مطلقا دوست ندارم افسار افکارم را به دست دیگری بدهم که حتی نمیدانم چرا چالشی را شروع میکند. اخیرا هم میبینم که افراد تصاویر ده سال گذشتهشان را به اشتراک گذاشتهاند. فارغ از فکری که پشت این چالش است (و احتمالا راهاندازی یک الگوریتم یادگیری عمیق و پردازش تصویر چهره باشد) - و چه فکر هوشمندانهای هم بودهاست - پستی از شاهین کلانتری عزیز دیدم که باعث شد برای نوشتن…
ادامه مطلب »
مقدمه این نوشته بسیار طولانی، تجربهنگاری و تا حد زیادی شخصی است. بنابراین توصیه میکنم خواندنش را به زمانی موکول کنید که هیچ کار مفید دیگری برای انجامدادن نداشتهباشید. بسیاری از شما در داستان «گزارش یک قتل» که همزمان روی وبلاگ من و با نسخۀ کاملتر روی لوکوبوک آپلود شدهاست، از کم و کیف داستان زندگی من در بریتانیا خبر دارید. برای بسیاری از شما، حقیقت زندگی در فضایی غیر از آن که در آن…
ادامه مطلب »
پیشتر داستانی با عنوان گزارش یک قتل روی این سایت آپلود شدهبود. برای جذابتر کردن بیشتر آن بخشهایی از آن را بازبینی کردهام. به توصیۀ یکی از دوستان عزیزم، بخش مقدمه را حذف کردهام تا شما با «دید» خودتان با شخصیت داستان ارتباط برقرار کنید. به قول محسن سعیدی پور عزیز، شما را با این داستان «تنها» میگذارم و دوست ندارم تصویری که شما از شخصیت داستان خواهید داشت، با هدایت کلمات من در مقدمه…
ادامه مطلب »
گزارش یک قتل – قسمت پنجم، بخش اول هوای سرد تبریز را با تمام وجودش به درون سینه اش کشید. ساعت چهار بامداد بود که بالاخره از گیت رد شد و با تمام کش و قوس های مسیر پروازش و از فرودگاه تا خانه، خود را در اتاقش یافت. گویی زمان اینجا با رفتن وی به بریتانیا متوقف شده بود. همه چیز همانگونه بود که آخرین بار دیده بود. غیر از خودش. دیگر همانی نبود…
ادامه مطلب »
گزارش یک قتل، قسمت چهارم، فصل سوم داستان زندگی یک احمق در عمق وجود خویشتن *** این داستان بنا به درخواست «مریم» قرار است به صورت یکجا و در یک فایل PDF آپلود شود.*** سؤال خیلی سختی بود. ماندن یا رفتن؟ آیا اینجا، در این نقطه، «رها کردن» تسلیم حساب می شد؟ چه قدر دیگر باید می ماند تا راضی باشد؟ آیا صرفا به خاطر زندگی در یک کشور اروپایی آمده بود؟ تا جایی که…
ادامه مطلب »
گزارش یک قتل – فصل دوم Beni herkes sevdaya asi sanır, Oysa aşk, beni nerde görse tanır, Hasret tanır, Zulüm tanır, Ölüm tanır, Yüzüm yüzümden utanır.... Yorgunum ustam; Ne katıksız somun isterim senden, Ne bir tas su, Ne taş yastıkta bir gece uykusu. Var gücünle asıl sükunetime, Çığlığım kopsun, Uzat ellerini güneşe dokun, Uyandır uykusundan, Tut yüreğimden ustam tut, Tut beni, sür güne... ساعت ۵:۱۰ ترمینال تبریز پیاده میشوم و چشمم به آسمان می افتد.…
ادامه مطلب »
داستان زندگی یک احمق یا گزارش یک قتل دو داستان اول و ورودی به «داستان زندگی یک احمق» در واقع از سال ۹۴ آغاز شده است. جایی میان رؤیا و تردید و رفتن و نرفتن و با همه استرس ها و مشکلاتی که داشت. روزهایی که هنوز یگانه تأثیر عمیقشان بر من را داشته اند: "نیاموختن از گذشته". این دو نوشته در سال ۹۴ نوشته شده اند و خوشبختانه بسیار ضعیف تر از نوشته های امروزی…
ادامه مطلب »