متن سنگ قبر من

چالش ده ساله

متن سنگ قبر من چگونه باید باشد؟

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

اگر همین امروز این سؤال را از خودم بپرسم، اگر فرض کنم که زندگی من با پایان گرفتن این نوشته غروب می کند، روی سنگ قبرم چه می نویسم؟

اگر زندگی فقط فاصله بین علائم زیر باشد، آن وقت چگونه زیستنم را در یک پاراگراف باید خلاصه کنم؟

۱۳۶۵ /         / ۱؟….

برای آن فاصله بینابینی

متن سنگ قبر من

اینجا شخصی آرمیده است که در تمام طول زندگی اش

تلاش کرد که دانسته هایش را به دیده تردید بنگرد.

تلاش کرد روندهای عادی زندگی را آن طوری که معنا دارند، زندگی کند.

اینجا شخصی آرمیده است که بالای در خانه اش نوشت: مجنون.

اینجا شخصی آرمیده است که در مکتب مجنونین عالم نتوانست “خمش” باشد.

اینجا شخصی آرمیده است که حس کردن و زندگی کردن در لحظه را

با علم به این که شاید آخرین فرصتش باشد، درک کرد.

اینجا شخصی آرمیده است که در زندگی همواره حس می کرد

می تواند همین اکنون با مرگ روبرو شود.

اینجا شخصی آرمیده است که تا توانست با چکش نقد به جان افکار خودش افتاد.

اینجا شخصی آرمیده است که کوشید هر فرصتی را آخرین فرصت ممکن ببیند.

اینجا خانه ابدی یک «دیوانه» است. آن که می دانست عاقل نامیدن خویش

یک اشتباه و یک خیانت بزرگ به بشریت است.

یک چند به کودکی به استاد شدیم

یک چند ز استادی خود شاد شدیم

پایان سخن شنو که ما را چه رسید

چون آب برآمدیم و بر باد شدیم

 

 

۶ دیدگاه

  1. جالب بود یاور. در کنار آدرس بلاگم من ترجیح میدهم بنویسم:
    در این خاک کسی آرمیده که گاهی به حد شیطان رذل و پست بوده است و گاهی چون فرشته آسمانی فداکاری و خوبی کرده است پس به واسطه ی خوبی هایش او را تحسین کنید و به واسطه ی بدی هایی که مرتکب شده نفرینش کنید از خوبی هایش بگویید و از بدی هایش او را چنان توصیف کنید که بود نه بر حسنش بیفزایید و نه از گناهش بکاهید.

  2. شروع کامنتم:
    درود
    موضوع مورد علاقه ی منه و به هر شکلی سعی میکنم به اطرافیانم توضیح بدم. یا سنگ قبر یا خرید قبر یا وصیت نامه یا درمان دردهای نامفهوم یا.. اعتراف میکنم حساسیت دارم نسبت به افرادی که از این موضوع دوری میکنن. این نوع فکر ها رو فرار از لذت میدونن. جالب اینجاست که خیلی هاشون که فرار میکننن و درد هم دارن به نظرم درمانشون با زوم کردن رو مرگه.
    الان که ایان کامنتن هستم به مرگم نزدیکتر شدم
    برقرار باشین

  3. جالبه. مدتی قبل داشتم به این موضوع فکر میکردم که چقدر خوبه نوشته های سنگ قبرمون رو خودمون پیش از مرگ بنویسیم. این کار مثل این می مونه که بخوایم تمام چیزهایی که در تمام عمرمون فهمیدیم در چند خط خلاصه کنیم. کار بسیار سختیه
    حالا که چراغ اول رو شما روشن کردین احتمالاً تو پست های بعدی منم می نویسم 🙂

  4. من بودم به نوشته سنگ قبر از الان فکر نمی کردم.
    الان زندگی پیش روی شما جوانهاست. همه زندگی.
    کاش هنوز در دهه بیست و سی زندگی ام بودم..
    از زندگی بنویسید. برای سنگ قبر بقیه فکرش را می کنند. زندگی ست که کار شماست.

    (ببخشید ها البته!)

    1. در پست بعدی به صورت کامل به موضوع «ترس از مرگ یا مرگ آگاهی» پرداخته ام. احتمالا بتوانید ارتباط خوبی با آن برقرار کنید.

      با مهر و سپاس
      یاور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *