فساد سیستماتیک
تا کنون در بررسی مواردی که برچسب «چرا توسعهپایدار زمانبر است» خوردهاند، موارد متعددی را بررسی کردهایم.
در این نوشته میکوشیم به سمت بحث ساختارهای سیستم اجتماعی و بررسی «فساد سیستماتیک» در سیستم بپردازیم تا ببینیم وجود فساد در سیستم و فساد سیستماتیک از منظر توسعهپایدار چگونه میتواند بر کل سیستم تأثیرگذار باشد.
خواهشمندم پیش از ورود به این بحث حتما حداقل یکی از این چند منبع را مطالعه فرمایید: «مقدمهای بر سنجش فساد، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ایران» ، «بررسی وضعیت ادراک فساد در دستگاه های دولتی تهران» ، «توصیفی از وضعیت ادراک فساد در ایران»، «اینفوگرافیک سند آینده پژوهی ایران، ۱۳۹۶» و «متن کامل سند آینده پژوهی ایران، ۱۳۹۶»
لازم به ذکر نیست کلیه مطالب این نوشته در همه بخشهای آن صرفا بیانگر نظرات، اندیشهها و آموختههای شخصی نویسندهاش میباشد و ممکن است در همه بخشهای آن حاوی کژتابی، کجفهمی و مملو از اشتباه باشد. نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، با اعتقاد تردیدآمیز بر «مرگ مؤلف» مسئولیت این نوشته در آینده را نمیپذیرد. این نوشته جز برای نقدهای آینده خود نویسنده، قابلیت ارجاع به عنوان رفرنس را ندارد.
در اینفوگرافیک «۱۰۰ مسئلۀ آیندهی ایران» (اینفوگرافیک سند آیندهپژوهی ایران ۱۳۹۶) فساد سیستمی در دو حوزه به صورت مستقیم و در یک حوزه به صورت غیرمسقتیم جزو صد مسئلهی اصلی کشور در سال ۹۶ دانسته شدهاست.
حوزهی اول «اجتماعی» و حوزهی دوم «علم و فناوری» است. حوزهی اقتصاد نیز از جمله مهمترین حوزههایی است که در آن فساد به صورت ضمنی در قالب « فربگی اقتصاد زیرزمینی» و همچنین «ضرورت اصلاح ساختاری اقتصاد» مورد اشاره قرار گرفتهاست.
اهمیت فساد در یک سیستم چیست؟
زندگی و بالندگی یک سیستم به پویایی آن بستگی دارد. هر سیستمی که در بخشی از فعالیتهایش انرژی در درون سیستم هرز رود، در آن بخش از سیستم دچار «فساد» شدهاست. این سادهترین تعریف از فساد میتواند در هر سیستمی مورد بررسی قرار گیرد.
به بیان سادهتر «سیستمهای غیرپویا سیستمهای مستعد فساد» هستند.
یکی از عللی که باعث میشود وجود فساد نتواند ضربهی شدیدی به جامعه بزند، وجود درآمدی به نام «نفت» است که نیاز دولت به مردم را تقریبا به صفر رسانیدهاست.
به بیان دیگر از یک سمت سیستمی که در درون دارای روابط و دینامیسم معیوب است، انرژی و ورودی بسیار زیادی وارد میشود که هر چند شاید با هدررفت و هرزرفت آن در داخل سیستم مواجه میشویم، اما در بخشهای دیگری از سیستم این مسئله نمود پیدا نمیکند.
به واقع ورود نفت به اقتصاد ایران مؤید «بینیازی به مردم» و به تبع آن همزمان با «بینیازی به مشارکت مدنی و اجتماعی آنان» شدهاست.
در این بخش از سیستم میزان فساد و توسعهنیافتگی بسیار بیشتر است و مسائلی که درون این بخش معیوب از سیستم پدید میآیند، بزرگ میشوند و همچون حبابهایی بر چهرۀ مرداب میترکند، اجتماع ایرانی را بیش از پیش در ذرهای شدن، بیاعتنایی به جامعۀ پیرامون، هُرهُریگری و فرهنگ «کی به کیه» فرو میبرد.
فساد سیستماتیک با فساد در سیستم چه تفاوتی دارند؟
منظور از فساد سیستماتیک به بیان «احمدتوکلی» در این است که دستگاههای مبارزه با فساد، خودشان مشکل پیدا کردهاند (مشرق نیوز)
به عنوان مثال بیماریهای «خودایمنی» در انسان را در نظر بگیرید. این بیماریها زمانی رخ میدهند که دستگاه ایمنی بدن به سلولهای سالم بدن حمله میکند.
در مقام مقایسه، فساد سیستمی زمانی رخ میدهد که مقامات ارشد حاکمیتی و دستگاههای نظارتی به صورت باندی اقداماتی «فراقانونی» انجام دهند. این مدل فساد بیشتر جنبۀ سیاسی یا حاکمیتی دارد. (+)
واضح است که فساد سیستماتیک نمیتواند در سطح خرد و به صورت نقطهای رخ دهد و در کل سیستم پیش میرود.
بنابراین فساد در سیستمی که میخواهد و دغدغۀ توسعه یافتن دارد شاید «عادی» باشد. شاید جایی از سیستم جزئی از آن نخواهد به وظایفش دقیقا عمل کند.
اما زمانی که فساد به صورت سیستماتیک درآمد، دغدغۀ توسعه قاعدتا از بین میرود. به هر حال در سطح کلان فرآیندهای فاسد مانع رشد و توسعه و پیشرفت خواهند شد.
اساسا واژهی فساد در برابر واژهی رشد قرار میگیرد. معنای اصلی این واژه در کارکرد «ضدرشد» آن نهفته است. فساد مانع رشد است؛ اما «فساد سیستماتیک» و نه فساد در سیستم.
فساد در سیستم همانند تورم است. همانقدر که اگر تورم زیر ۲٫۵ درصد در اقتصادی ببینیم، اذعان میکنیم که آن اقتصاد در حال رشد است، وجود فساد در سیستم را به عنوان نشانگری، هرچند نه دقیق و کامل و جامع، میتوان تا حدی به رشد نسبت داد.
فساد سیستماتیک صرفا با «خواست عمومی» و «برنامهریزی طولانیمدت» و «تربیت افراد از پایه» شانس کاهش و از بینرفتن دارد.
فساد سیستماتیک چه اثری بر توسعهی پایدار میگذارد؟
توسعه یک مبحث کلان و بحث سیستمهاست. برای مدیریت و راهبرد سیستم به سمت توسعه مانند هر مبحث دیگری نیازمند «شاخصهای کنترل» هستیم.
اساسا رشد و توسعه در مراحل مختلف باید سنجیده و بازنگری شوند. هر سیاستی که برای توسعه قرار است اعمال شود، نیازمند بازنگری در نقاط کنترلی مختلف است.
وجود فساد سیستماتیک باعث میشود اطلاعات دقیق و درست از سیستم به شاخصها نرسد. در واقع در سیستمهایی که دچار فساد سیستماتیک هستند، دادههایی که بر مبنای آنها بر راهبرد سیستم کنترل اعمال میکنیم غیرواقعی اند. به اصطلاح این شاخصها به «شاخصهای پوچ» تبدیل میشوند.
مثال: ما توانستیم در سال گذشته ۱۰ هزار شغل ایجاد کنیم و نرخ بیکاری را به میزان دو درصد کاهش دهیم. در این میان تورم تک رقمی شد و نرخ افرادی که «خدمات دولتی» دریافت کردند، ۱۴ درصد افزایش یافتهاست.
ممکن است شما با شنیدن این آمار و ارقام موقتا خوشحال شوید و حالتان خوب شود. در حالی که در سیستمی که دچار فساد است، آمار و ارقامی هم که از منبع حاکمیتی منتشر میشود، قابل اعتماد نمیشود و اعتبار خودش را از دست میدهد.
یکی از مهمترین وجوه توسعه در استفاده از پتانسیل عظیم نیروهای مردمی جامعه و درگیر کردن آنها در فرآیندهای توسعه است.
در صورتی که مردم یک جامعه (+) با حاکمیت احساس بیگانگی کنند، بیاعتمادی نخستین محصول این نگاه و محصول نهایی آن رواج فرهنگ «کی به کیه؟» میشود. ( مقصود فراستخواه – ما ایرانیان)
در این شرایط آن مردمان در توسعه مشارکت نمیکنند؛ چرا که کشور را متعلق به خودشان نمیدانند.
مشکل اینجاست که توسعه امکان ندارد بدون مشارکت دادن مردم یک جامعه اصلا بتواند ریشه بدواند و پا بگیرد.
توسعهی یک جامعه در همهی مراحلش نیازمند مشارکت همهجانبهی مردمش است.
فساد سیستماتیک را میتوان «مرگ توسعه» خواند.
ارغوان
این چه رازی است که هر بار بهار
با عزای دل ما میآید
و زمین از خون پرستوها رنگین است؟
این چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ میافزاید