آپدیت

روزهایی که می گذرند

این چند روز مشغول ضبط و تهیه پادکست های رادیو کتاب هستم. از طرف دیگر هم درگیر کارگر و بنا و نقاشی ساختمان و البته در هفته های آینده کابینت و کمد و کتابخانه.

در شغلم همواره باید تبلیغات، دیجیتال مارکتینگ و محتوا و مباحث مربوط به آن ها را بیاموزم و به کار ببندم. وقت سر خاراندن هم ندارم.

برای این که شب ها حداقل بتوانم خودم را به بهره وری و کتابخوانی قانع کنم، کتاب های داستان جیبی خریده ام. هر کتاب برای یک شب. پریشب جاناتان مرغ دریایی بود و شب بعدش دوست بازیافته و امشب داستانی از دورمونت به نام der veracht (سوء ظن)

احتمالا فردا شب به جان اشتاین بک برسم و موش ها و آدم ها و بعدش یک نویسنده فرانسوی در انتظارم باشد.

چند کتاب انگلیسی از تهران خریده ام که Rebel آلبرکامو گل سرسبدشان بود. نسخه فارسی اش را از فؤاد گرفته بودم و تا همین امروز فرصت نکرده ام حتی تورق کنم. به هر حال نسخه انگلیسی اش را میخوانم.

برای رادیو کتاب دارم روی مندل برویت کار میکنم. باید اعتراف کنم که فهم و جذبش سخت است. خصوصا که دارد مثل نسیم طالب مسئله ای را مطرح می کند که قبلا اصلا مطرح شده نبود یا حداقل کمتر مطرح شده بود.

به هر حال باید تا روز سه شنبه آن را روی سایت بیاورم.

امروز چند کتاب جدید خریدم. آن هایی را که خیلی وقت است میخواستم داشته باشم. در واقع لیست رادیو کتاب به ۴۶ مورد افزایش یافته است. بیش از ۲۸ کتاب را امروز از آمازون کیندل خریداری کردم و فکر میکنم کم کم حسابم در بانک لویدز لندن در حال خالی شدن باشد.

پانوشت برای فؤاد: فؤادجان متأسفانه هنوز فرصت نکرده ام که متن را طوری که دوست دارم ترجمه کنم. راستش را بخواهی دوبار ترجمه اش کردم و پاکش کردم. دوست دارم جملات بهتری برایش بنویسم. البته اگر عجله ای نداری، امروز بعد از ظهر دوباره با تمام قوا رویش کار میکنم.

 

همین.

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *